باب (۶): نوشیدن شیر با آب
۱۹۱۷- «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب: أَنَّ النَّبِيَّ ج دَخَلَ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ وَمَعَهُ صَاحِبٌ لَهُ، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ج: «إِنْ كَانَ عِنْدَكَ مَاءٌ بَاتَ هَذِهِ اللَّيْلَةَ فِي شَنَّةٍ وَإِلاَّ كَرَعْنَا». قَالَ: وَالرَّجُلُ يُحَوِّلُ الْمَاءَ فِي حَائِطِهِ، قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، عِنْدِي مَاءٌ بَائِتٌ. فَانْطَلِقْ إِلَى الْعَرِيشِ، قَالَ: فَانْطَلَقَ بِهِمَا فَسَكَبَ فِي قَدَحٍ، ثُمَّ حَلَبَ عَلَيْهِ مِنْ دَاجِنٍ لَهُ، قَالَ: فَشَرِبَ رَسُولُ اللَّهِ ج، ثُمَّ شَرِبَ الرَّجُلُ الَّذِي جَاءَ مَعَهُ».(بخارى: ۵۶۱۳)
ترجمه: «جابر بن عبدالله بمیگوید: نبی اكرم جبا یكی از یارانش (ابوبكر) نزد یک مرد انصاری رفت و به او فرمود: «اگر نزد تو آبی وجود دارد كه دیشب در مشک بوده است, برایمان بیاور. در غیر این صورت, با دهانمان از حوض، آب مینوشیم». آن مرد در حالی كه باغاش را آبیاری میكرد و آب را از جایی به جایی دیگر, منتقل میساخت, گفت: ای رسول خدا! مشك, آب دارد. شما به سایبان بروید. سپس آنها را به سایبان برد و در كاسهای، آب ریخت و گوسفندش را در آن دوشید. آنگاه، رسول الله جاز آن نوشید و در پایان, مردی كه همراه ایشان آمده بود نیز از آن نوشید».