باب (۱): وجوب زکات
۶۹۶- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ النَّبِيَّ ج بَعَثَ مُعَاذًا س إِلَى الْيَمَنِ، فَقَالَ: «ادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً فِي أَمْوَالِهِمْ، تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ وَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ»».(بخارى: ۱۳۹۵)
ترجمه: «از ابن عباس بروایت است كه نبی اكرم جمعاذ سرا به یمن فرستاد و فرمود: «اهل یمن را به توحید یعنی گواهی دادن به وحدانیت خداوند و رسالت من، فراخوان. اگر این را پذیرفتند، به آنان بگو: خداوند در شبانه روز، پنج نماز، بر آنها فرض گردانیده است. اگر نماز را هم پذیرفتند، به آنان بگو: خداوند زكات مال را بر آنها واجب كرده كه از ثروتمندان آنها گرفته شده و به فقرای آنها برگردانیده شود»».
۶۹۷- «عَنْ أَبِي أَيُّوبَ س: أَنَّ رَجُلاً قَالَ لِلنَّبِيِّ ج: أَخْبِرْنِي بِعَمَلٍ يُدْخِلُنِي الْجَنَّةَ. قَالَ: «مَا لَهُ مَا لَهُ» وَقَالَ النَّبِيُّ ج: «أَرَبٌ مَا لَهُ، تَعْبُدُ اللَّهَ وَلا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ، وَتُؤْتِي الزَّكَاةَ، وَتَصِلُ الرَّحِمَ»».(بخارى: ۱۳۹۶)
ترجمه: «ابوایوب انصاری جروایت میكند كه: شخصی، نزد رسول الله جآمد و عرض كرد: ای رسول خدا! عملی به من معرفی كن كه مرا وارد بهشت سازد. یكی از حاضران گفت: چه میخواهد؟ چه میخواهد؟ رسول الله جفرمود: « نیازی دارد، چه میخواهد. (سپس به آن شخص فرمود:) خدا را عبادت كن و هیچ چیزی (یا كسی) را با وی شریک نساز، نماز بخوان، زكات بده و حق خویشاوندی را ادا كن»».
۶۹۸- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ أَعْرَابِيًّا أَتَى النَّبِيَّ ج فَقَالَ: دُلَّنِي عَلَى عَمَلٍ إِذَا عَمِلْتُهُ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ. قَالَ: «تَعْبُدُ اللَّهَ لا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ الْمَكْتُوبَةَ، وَتُؤَدِّي الزَّكَاةَ الْمَفْرُوضَةَ، وَتَصُومُ رَمَضَانَ». قَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لا أَزِيدُ عَلَى هَذَا. فَلَمَّا وَلَّى، قَالَ النَّبِيُّ ج: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا»». (بخارى: ۱۳۹۷)
ترجمه: «ابوهریره سروایت میكند كه: مردی بادیه نشین نزد رسول الله جآمد و گفت: عملی به من معرفی كن كه اگر آنرا انجام دهم، وارد بهشت شوم. رسول الله جفرمود: «خدا را عبادت كن و چیزی را با او شریک نگردان، نمازهای فرض را بخوان، زكات مالت را بده و ماه رمضان را روزه بگیر». آن مرد بادیه نشین، گفت: سوگند به ذاتی كه جانم در دست اوست، اضافه بر اینها (كه فرمودی)، هیچ كاری انجام نخواهم داد. هنگامی كه آن مرد رفت، رسول الله جفرمود: «هر كس میخواهد، مردی از اهل بهشت را ببیند، به این مرد، نگاه كند»».
۶۹۹- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَكَانَ أَبُو بَكْرٍ س، وَكَفَرَ مَنْ كَفَرَ مِنَ الْعَرَبِ، فَقَالَ عُمَرُ س: كَيْفَ تُقَاتِلُ النَّاسَ؟ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَقُولُوا: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إِلاَّ بِحَقِّهِ، وَحِسَابُهُ عَلَى اللَّهِ» فَقَالَ: وَاللَّهِ لأُقَاتِلَنَّ مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ الصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ، فَإِنَّ الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ، وَاللَّهِ لَوْ مَنَعُونِي عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهَا. قَالَ عُمَرُ س: فَوَاللَّهِ مَا هُوَ إِلاَّ أَنْ قَدْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَ أَبِي بَكْرٍ س لِلْقِتَالِ، فَعَرَفْتُ أَنَّهُ الْحَقُّ». (بخارى: ۱۳۳۹،۱۴۰۰)
ترجمه: «ابوهریره سمیگوید: هنگامی كه رسول الله جوفات نمود و ابوبكرسروی كار آمد و بعضی از قبایل عرب مرتد شدند (و ابوبكر سقصد جهاد با مانعین زكات، نمود)، عمر سگفت: چگونه با آنان جهاد میكنی؟ در حالی كه رسول الله جفرمود: « به من امر شده است تا زمانی با مردم بجنگم كه لا اله الا الله نگفته باشند. و كسی كه شهادت بیاورد، جان و مالش در امان خواهد بود، مگر به حق آن، و حسابش با خدا خواهد بود». ابوبكر سگفت: سوگند به خدا، با كسانی كه بین نماز و زكات فرق قائل شوند, جهاد خواهم كرد. زیرا زكات، حق مال است. به خدا سوگند، اگر از دادن بزغالهای سرباز زنند, در حالی كه آنرا در زمان رسول خدا جمیدادند, با آنها خواهم جنگید. عمر میگوید: به خدا سوگند، وقتی دیدم كه خداوند به ابوبكر در این مورد، انشراح صدر، عنایت فرموده است، به حقانیت موقف او پی بردم».