باب (۴۶): حکم آنچه از دریا استخراج میشود
۷۵۶- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س عَنِ النَّبِيِّ ج: «أَنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ سَأَلَ بَعْضَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِأَنْ يُسْلِفَهُ أَلْفَ دِينَارٍ، فَدَفَعَهَا إِلَيْهِ، فَخَرَجَ فِي الْبَحْرِ فَلَمْ يَجِدْ مَرْكَبًا، فَأَخَذَ خَشَبَةً فَنَقَرَهَا، فَأَدْخَلَ فِيهَا أَلْفَ دِينَارٍ، فَرَمَى بِهَا فِي الْبَحْرِ، فَخَرَجَ الرَّجُلُ الَّذِي كَانَ أَسْلَفَهُ فَإِذَا بِالْخَشَبَةِ، فَأَخَذَهَا لأَهْلِهِ حَطَبًا ـ فَذَكَرَ الْحَدِيثَ ـ فَلَمَّا نَشَرَهَا وَجَدَ الْمَالَ»».(بخارى: ۱۴۹۸)
ترجمه: «ابوهریره ساز رسول الله جنقل میكند كه: «شخصی از بنی اسرائیل از شخصی دیگر، مبلغ هزار دینار، قرض خواست. او نیز به او داد. مقروض وقتی كه میخواست قرض را به صاحبش بر گرداند، به طرف دریا رفت. اما وسیلهای نیافت كه بر آن سوار شود (و نزد قرض دهنده برود). آن گاه، قطعه چوبی را برداشت و سوراخ كرد و هزار دینار را در داخل آن گذاشت و به دریا انداخت. (از قضا) شخص قرض دهنده یعنی مالک هزار دینار، چوب را دید و آن را به بعنوان هیزم، به خانهاش برد. وقتی چوب را شكست, هزار دینار را در آن یافت»».