باب (۶): بالغ شدن اطفال و گواهی دادن آنها
۱۱۶۹- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج عَرَضَهُ يَوْمَ أُحُدٍ وَهُوَ ابْنُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً فَلَمْ يُجِزْنِي، ثُمَّ عَرَضَنِي يَوْمَ الْخَنْدَقِ وَأَنَا ابْنُ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً فَأَجَازَنِي».(بخارى: ۲۶۶۴)
ترجمه: «ابن عمر بمیگوید: مرا در چهارده سالگی، نزد رسول خدا جبردند تا در غزوه احد، شركت نمایم. اما رسول خدا جبه من اجازه شركت نداد. بعد از آن، در پانزده سالگی مرا نزد پیامبر اكرم جبردند تا در غزوه خندق، شركت كنم. این بار، رسول اكرم جبه من اجازه داد. (تا در غزوه شركت نمایم)».