ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۱۶): این گفتۀ خداوند متعال که می‌فرماید: «یقینا شما از اهل کتاب و مشرکین، اذیت وآزار زیادی خواهید دید» [آل عمران: ۱۸۶]

باب (۱۶): این گفتۀ خداوند متعال که می‌فرماید: «یقینا شما از اهل کتاب و مشرکین، اذیت وآزار زیادی خواهید دید» [آل عمران: ۱۸۶]

۱۷۰۷- «عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج رَكِبَ عَلَى حِمَارٍ، عَلَى قَطِيفَةٍ فَدَكِيَّةٍ، وَأَرْدَفَ أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ وَرَاءَهُ يَعُودُ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ فِي بَنِي الْحَارِث بْنِ الْخَزْرَجِ قَبْلَ وَقْعَةِ بَدْرٍ، حَتَّى مَرَّ بِمَجْلِسٍ فِيهِ عَبْدُاللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ ابْنُ سَلُولَ، وَذَلِكَ قَبْلَ أَنْ يُسْلِمَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ، فَإِذَا فِي الْمَجْلِسِ أَخْلاطٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُشْرِكِينَ عَبَدَةِ الأَوْثانِ وَالْيَهُودِ وَالْمُسْلِمِين، وَفِي الْمَجْلِسِ عَبْدُاللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ، فَلَمَّا غَشِيَتِ الْمَجْلِسَ عَجَاجَةُ الدَّابَّةِ، خَمَّرَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ أَنْفَهُ بِرِدَائِهِ، ثمَّ قَالَ: لا تُغَبِّرُوا عَلَيْنَا، فَسَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَلَيْهِمْ، ثمَّ وَقَفَ، فَنَزَلَ فَدَعَاهُمْ إِلَى اللَّهِ، وَقَرَأَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنَ، فَقَالَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ ابْنُ سَلُولَ: أَيُّهَا الْمَرْءُ، إِنَّهُ لا أَحْسَنَ مِمَّا تَقُولُ، إِنْ كَانَ حَقًّا فَلا تُؤْذِنَا بِهِ فِي مَجْلِسِنَا، ارْجِعْ إِلَى رَحْلِكَ، فَمَنْ جَاءَكَ فَاقْصُصْ عَلَيْهِ، فَقَالَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَاغْشَنَا بِهِ فِي مَجَالِسِنَا، فَإِنَّا نُحِبُّ ذَلِكَ، فَاسْتَبَّ الْمُسْلِمُونَ وَالْمُشْرِكُونَ وَالْيَهُودُ، حَتَّى كَادُوا يَتَثاوَرُونَ، فَلَمْ يَزَلِ النَّبِيُّ ج يُخَفِّضُهُمْ حَتَّى سَكَنُوا، ثمَّ رَكِبَ النَّبِيُّ ج دَابَّتَهُ فَسَارَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ج: «يَا سَعْدُ أَلَمْ تَسْمَعْ مَا قَالَ أَبُو حُبَابٍ؟ ـ يُرِيدُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ أُبَيٍّ ـ قَالَ: كَذَا وَكَذَا». قَالَ سَعْدُ ابْنُ عُبَادَةَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ اعْفُ عَنْهُ، وَاصْفَحْ عَنْهُ، فَوَالَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ، لَقَدْ جَاءَ اللَّهُ بِالْحَقِّ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ، لَقَدِ اصْطَلَحَ أَهْلُ هَذِهِ الْبُحَيْرَةِ عَلَى أَنْ يُتَوِّجُوهُ فَيُعَصِّبُوهُ بِالْعِصَابَةِ، فَلَمَّا أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ بِالْحَقِّ الَّذِي أَعْطَاكَ اللَّهُ شَرِقَ بِذَلِكَ، فَذَلِكَ فَعَلَ بِهِ مَا رَأَيْتَ، فَعَفَا عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ ج، وَكَانَ النَّبِيُّ ج وَأَصْحَابُهُ يَعْفُونَ عَنِ الْمُشْرِكِينَ وَأَهْلِ الْكِتَابِ كَمَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ، وَيَصْبِرُونَ عَلَى الأَذَى، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَذٗى كَثِيرٗاۚ[آل‌عمران: ۱۸۶] . وَقَالَ اللَّهُ: ﴿وَدَّكَثِيرٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَوۡ يَرُدُّونَكُم مِّنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِكُمۡ كُفَّارًا حَسَدٗا مِّنۡ عِندِ أَنفُسِهِم[البقرة: ۱۰۹] . إِلَى آخِرِ الآيَةِ، وَكَانَ النَّبِيُّ ج يَتَأَوَّلُ الْعَفْوَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ، حَتَّى أَذِنَ اللَّهُ فِيهِمْ، فَلَمَّا غَزَا رَسُولُ اللَّهِ ج بَدْرًا فَقَتَلَ اللَّهُ بِهِ صَنَادِيدَ كُفَّارِ قُرَيْشٍ، قَالَ ابْنُ أُبَيٍّ ابْنُ سَلُولَ وَمَنْ مَعَهُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَعَبَدَةِ الأَوْثانِ: هَذَا أَمْرٌ قَدْ تَوَجَّهَ فَبَايَعُوا الرَّسُولَ ج عَلَى الإِسْلامِ، فَأَسْلَمُوا».(بخارى: ۴۵۶۶)

ترجمه: «از اسامه بن زید بروایت است كه رسول الله جقبل از جنگ بدر بر الاغی كه پالانی ساخت فدک بر آن بود، سوار شد و او را نیز پشت سر خود، سوار كرد و به عیادت سعد بن عباده كه در محله بنی حارث بن خزرج بسر می‌برد، رفت. در مسیر راه از كنار مجلسی كه عبدالله بن ابی بن سلول در آنجا بود، گذشت. گفتنی است كه این ماجرا قبل از اظهار اسلام عبدالله بن ابی رخ داد و آن مجلس، تركیبی از مسلمانان، مشركین، بت‌پرستان و یهودیان بود. و عبدالله بن رواحه نیز در آن مجلس، حضور داشت. پس هنگامی كه گرد و غبار الاغ به مجلس رسید، عبدالله بن ابی بینی‌اش را با چادرش گرفت و گفت: ما را گرد و خاک ندهید. رسول الله جبه آنان سلام داد. سپس توقف كرد و از مركب، پایین آمد و آنها را به سوی خدا دعوت نمود و برای آنان، قرآن تلاوت كرد. عبدالله بن ابی بن سلول گفت: ای مرد! سخنانی بهتر از سخنان تو وجود ندارد. اگر آنها حق‌اند، پس به ما، در مجالس، اذیت و آزار مرسان. بلكه به خانه‌ات برگرد و هر كس كه نزد تو آمد، برایش داستان‌سرایی كن. عبدالله بن رواحه گفت: بلی، ای رسول خدا! سخنانت را در مجالس ما بگو. چرا كه ما آنها را دوست داریم. در نتیجه، مسلمانان، مشركین و یهود به یكدیگر ناسزا گفتند تا جاییكه نزدیک بود با یكدیگر درگیر شوند. و رسول خدا جهمچنان، آنان را به آرامش دعوت می‌كرد تا اینكه آرام گرفتند. سپس، سوار مركب‌ شد و به راهش ادامه داد تا به منزل سعد بن عباده رسید. آنگاه، نبی اكرم جفرمود: «ای سعد! آیا سخنان ابوحباب (عبدالله بن ابی) را شنیده‌ای؟ او چنین و چنان می‌گوید». سعد بن عباده گفت: ای رسول خدا! او را ببخش و از او درگذر. سوگند به ذاتی كه قرآن را بر تو نازل كرده است، در حالی كه مردم مدینه، اتفاق نظر كرده بودند تا بر سر او عمامه بنهند و تاج پادشاهی بگذارند، خداوند، حقی را كه بر تو نازل كرد،‌ آورد. پس هنگامی كه خداوند با این حقی كه بر تو نازل فرمود، نخواست این كار، عملی شود، لقمه برایش، گلوگیر شد. و برخوردی كه از او مشاهده كردی، بدین جهت بود. آنگاه، رسول خدا جاو را بخشید.

و عادت رسول خدا جو صحابه رضوان الله علیهم اجمعین نیز همین بود كه مشركین و اهل كتاب را طبق دستور خدا، می‌بخشیدند و بر اذیت و آزارشان، صبر می‌كردند. خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَذٗى كَثِيرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ[آل‌عمران: ۱۸۶] . (قطعاً شما از كسانی كه قبل از شما به آنها كتاب داده شده است و از مشركین، اذیت و آزار فراوانی می‌بینید. و اگر صبر كنید و تقوا پیشه سازید، پس این، از اموری است كه نیاز به عزم راسخ دارد).

همچنین خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَدَّ كَثِيرٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ لَوۡ يَرُدُّونَكُم مِّنۢ بَعۡدِ إِيمَٰنِكُمۡ كُفَّارًا حَسَدٗا مِّنۡ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَٱعۡفُواْ وَٱصۡفَحُواْ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦٓۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١٠٩[البقرة: ۱۰۹] . (بسیاری از اهل كتاب بخاطر حسدی كه در وجودشان، ریشه دوانده است، دوست دارند شما را بعد از پذیرش ایمان و پس از آنكه حق برایشان روشن شده است، بازگردانند. پس گذشت كنید و چشم پوشی نمایید تا خداوند، فرمانی دهد. همانا خداوند بر هر چیزی، تواناست).

و رسول خدا جبه دستور خداوند كه عفو و گذشت بود، عمل می‌كرد تا اینكه خداوند به آنحضرت جاجازه جهاد داد. پس از جنگ بدر كه سران قریش، كشته شدند، عبدالله بن ابی بن سلول و مشركین و بت‌پرستان همراه او گفتند: دین محمد، پیروز شد. لذا با پیامبر اكرم جبر اسلام، بیعت كردند و (به ظاهر) مسلمان شدند».