باب (۱۱): این گفتۀ خداوند متعال که میفرماید: بیاد آور زمانی را که دو گروه از شما تصمیم گرفتند دست از نبرد بکشند، ولی خداوند یار آنان بود
۱۶۰۰- «عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ س قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَوْمَ أُحُدٍ وَمَعَهُ رَجُلانِ يُقَاتِلانِ عَنْهُ، عَلَيْهِمَا ثِيَابٌ بِيضٌ، كَأَشَدِّ الْقِتَالِ مَا رَأَيْتُهُمَا قَبْلُ وَلا بَعْدُ».(بخارى: ۴۰۵۴)
ترجمه: «سعد بن ابی وقاص سمیگوید: روز غزوه احد، رسول الله جرا دیدم كه دو مرد سفید پوش، همراه اوست و بشدت از او دفاع میكنند. گفتنی است كه آن دو نفر را قبل از آنروز، ندیده بودم و بعد از آن هم ندیدم».
۱۶۰۱- «وَعَنْهُ س قَالَ: نَثَلَ لِيَ النَّبِيُّ ج كِنَانَتَهُ يَوْمَ أُحُدٍ فَقَالَ: «ارْمِ فِدَاكَ أَبِي وَأُمِّي»».(بخارى: ۴۰۵۵)
ترجمه: «سعد بن ابی وقاص سمیگوید: نبی اكرم جروز جنگ احد، جعبه تیرش را برایم باز كرد و فرمود: «پدر و مادرم فدایت باد. تیراندازی كن»».