باب(۳۲): آیا جایز است قبرهای مشرکین زمان جاهلیت، خراب شود و جای آن، مسجد بنا گردد؟
۲۶۷- «عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ ل: أَنَّ أُمَّ حَبِيبَةَ وَأُمَّ سَلَمَةَ ب ذَكَرَتَا كَنِيسَةً رَأَيْنَهَا بِالْحَبَشَةِ، فِيهَا تَصَاوِيرُ، فَذَكَرَتَا لِلنَّبِيِّ ج، فَقَالَ: «إِنَّ أُولَئِكَ إِذَا كَانَ فِيهِمُ الرَّجُلُ الصَّالِحُ فَمَاتَ، بَنَوْا عَلَى قَبْرِهِ مَسْجِدًا، وَصَوَّرُوا فِيهِ تِلْكَ الصُّوَرَ، فَأُولَئِكَ شِرَارُ الْخَلْقِ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»». (بخارى:۴۲۷)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: ام حبیبه و ام سلمه ببرای آنحضرت جاز كلیسایی كه در زمان هجرت به حبشه، آنرا دیده بودند و مملو از عكس و تصویر بود، سخن گفتند. رسول الله جفرمود: «آنها كسانی بودند كه هرگاه فرد نیكوكاری از آنان، فوت میكرد، بر قبرش، مسجدی بنا میكردند و در آن، تصاویر و تمثالهای آن شخص را نقاشی میكردند. روز قیامت، این افراد، بدترین مخلوق، نزد خدا خواهند بود»».
۲۶۸- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: قَدِمَ النَّبِيُّ ج الْمَدِينَةَ، فَنَزَلَ أَعْلَى الْمَدِينَةِ فِي حَيٍّ يُقَالُ لَهُمْ بَنُو عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ، فَأَقَامَ النَّبِيُّ ج فِيهِمْ أَرْبَعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى بَنِي النَّجَّارِ، فَجَاءُوْا مُتَقَلِّدِي السُّيُوفِ، كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى النَّبِيِّ ج عَلَى رَاحِلَتِهِ وَأَبُو بَكْرٍ رِدْفُهُ، وَمَلأُ بَنِي النَّجَّارِ حَوْلَهُ، حَتَّى أَلْقَى رَحْلَهُ بِفِنَاءِ أَبِي أَيُّوبَ، وَكَانَ يُحِبُّ أَنْ يُصَلِّيَ حَيْثُ أَدْرَكَتْهُ الصَّلاةُ، وَيُصَلِّي فِي مَرَابِضِ الْغَنَمِ، وَأَنَّهُ أَمَرَ بِبِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَأَرْسَلَ إِلَى مَلإٍ مِنْ بَنِي النَّجَّارِ، فَقَالَ: «يَا بَنِي النَّجَّارِ، ثَامِنُونِي بِحَائِطِكُمْ هَذَا». قَالُوا: لا وَالله لا نَطْلُبُ ثَمَنَهُ إِلا إِلَى الله، فَقَالَ أَنَسٌ: فَكَانَ فِيهِ مَا أَقُولُ لَكُمْ، قُبُورُ الْمُشْرِكِينَ، وَفِيهِ خَرِبٌ، وَفِيهِ نَخْلٌ، فَأَمَرَ النَّبِيُّ ج بِقُبُورِ الْمُشْرِكِينَ فَنُبِشَتْ، ثُمَّ بِالْخَرِبِ فَسُوِّيَتْ، وَبِالنَّخْلِ فَقُطِعَ، فَصَفُّوا النَّخْلَ قِبْلَةَ الْمَسْجِدِ، وَجَعَلُوا عِضَادَتَيْهِ الْحِجَارَةَ، وَجَعَلُوا يَنْقُلُونَ الصَّخْرَ وَهُمْ يَرْتَجِزُونَ، وَالنَّبِيُّ ج مَعَهُمْ وَهُوَ يَقُولُ:
اللهمَّ لا خَيْرَ إِلا خَيْرُ الآخِرَهْ
فَاغْفِرْ لِلأنْصَارِ وَالْمُهَاجِرَهْ».
ج
ترجمه: «انس ابن مالک سمیفرماید: هنگامی كه رسول الله ج(از سفر هجرت) وارد مدینه شد، نخست، در حوالی مدینه، نزد قبیله عمرو بن عوف سبمدت دو هفته، سكونت گزید. سپس بنی نجار را طلبید. آنان در حالی كه مسلح بودند، به خدمت رسیدند. انس سمیگوید: آن جریان چنان در برابر دیدگانم قرار دارد كه گویی هم اكنون، من رسول الله جرا در حالی كه ابوبكر سپشت سر ایشان سوار است و طایفه بنی نجار پیرامون رسول الله جگرد آمدهاند، میبینم. رسول الله جهمچنان پیش رفت تا اینكه كنار منزل ابو ایوب سرحل اقامت افكند. رسول خدا جدوست داشت هرجا كه وقت نماز برسد، همانجا نماز بخواند. حتی در آغل گوسفندان نیز نماز میخواند.
و روزی كه خواست مسجد را بنا كند، بنی نجار را دعوت كرد و خطاب به آنان فرمود: «قیمت باغ را تعیین كنید». بنی نجار سوگند خوردند كه قیمت آنرا فقط از خدا میگیریم. انس ابن مالک سمیفرماید: در آن باغ، قبور مشركین، درخت خرما و ویرانههای زیادی وجود داشت. رسول الله جدستور داد تا قبور مشركین، نبش گردد و درختان خرما، قطع گردد و خرابهها، هموار شود. و همچنین دستور داد تا دو طرف مسجد را از سنگ بسازند و قسمتی را كه بسوی قبله بود با تنه درختان خرما، پوشش دهند. صحابه در حالی كه سنگها را بر دوش، حمل میكردند و رسول الله جنیز همراه آنان بود، رجز میخواندند و رسول الله جچنین میگفت:
اللهمَّ لا خَيْرَ إِلا خَيْرُ الآخِرَهْ
فَاغْفِرْ لِلأنْصَارِ وَالْمُهَاجِرَهْ».
ج
پروردگارا! كار خیر آن است كه فقط برای آخرت انجام گیرد. پس مهاجرین و انصار را مورد مغفرت قرار بده».