باب (۳۷): اختصاص دادن درس و تعلیم به گروهی از مردم بخاطر اینکه شاید همه آنرا نفهمند
۱۰۵- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س أَنَّ النَّبِيَّ ج وَمُعاذٌ رَدِيفُهُ عَلَى الرَّحْلِ قَالَ: «يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ»! قَالَ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَسَعْدَيْكَ، قَالَ: «يَا مُعَاذُ»! قَالَ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَسَعْدَيْكَ، ثَلاثًا قَالَ: «مَا مِنْ أَحَدٍ يَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ صِدْقًا مِنْ قَلْبِهِ إِلاَّ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ». قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلا أُخْبِرُ بِهِ النَّاسَ فَيَسْتَبْشِرُوا؟ قَالَ: «إِذًا يَتَّكِلُوا». وَأَخْبَرَ بِهَا مُعَاذٌ عِنْدَ مَوْتِهِ تَأَثُّمًا».(بخارى:۱۲۸)
ترجمه: «انس بن مالک سمیگوید: معاذ سپشت سر رسول الله جبر شتری سوار بود كه آنحضرت جخطاب به وی فرمود: «ای معاذ»! معاذ گفت: بلی یا رسول الله! بفرمایید. باز فرمود: «ای معاذ»! معاذ جواب داد: لبیک یا رسول الله! در خدمتم.آنحضرت جسه بار آنرا تكرار كرد. آنگاه، فرمود: «هركس از صمیم قلب أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وأشْهَدُ أنَّ مُحّمَّدًا رَسُولُ اللهبگوید، خداوند آتش جهنم را بر او حرام میگرداند». معاذ گفت: ای رسول خدا ج! آیا مردم را از این سخن با خبر سازم تا خوشحال شوند؟ آنحضرت جفرمود: «بیم آن میرودكه بر این سخن، توكل كنند وعمل را ترک نمایند». معاذ هنگامیكه نزدیک بود دارفانی را وداع گوید، بدلیل اینكه مبادا بخاطر كتمان این حدیث، گناهكار شود،آنرا برای مردم روایت كرد».