ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۲۲): غزوۀ ذی قرد

باب (۲۲): غزوۀ ذی قرد

۱۶۲۴- «عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأكْوَعِ س قَالَ: خَرَجْتُ قَبْلَ أَنْ يُؤَذَّنَ بِالأُولَى وَكَانَتْ لِقَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ج تَرْعَى بِذِي قَرَدَ، قَالَ: فَلَقِيَنِي غُلامٌ لِعَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، فَقَالَ: أُخِذَتْ لِقَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ج... فَذَكََرَ الْحَدِيْثَ بِطُوْلِهِ وَقَدْ تَقَدَّمَ، وَقَالَ هُنَا فِيْ آخِرِهِ قَالَ: ثُمَّ رَجَعْنَا وَيُرْدِفُنِي رَسُولُ اللَّهِ ج عَلَى نَاقَتِهِ حَتَّى دَخَلْنَا الْمَدِينَةَ».(بخارى: ۴۱۹۴)

ترجمه: «سلمه بن اكوع سمی‌گوید: قبل از اذان نماز صبح، بیرون رفتم در حالی كه شتران شیردِه رسول الله جدر ذی قرد، مشغول چرا بودند. پس غلام عبد الرحمن بن عوف مرا دید و گفت: شتران شردِه رسول خدا جرا بردند.

این روایت، قبلاً در حدیث شماره (۱۲۸۱) بطور كامل، بیان شد. در پایان این روایت، سلمه بن اكوع می‌گوید: رسول الله جهنگام باز گشت، مرا پشت سر خود، بر ناقه‌اش سوار نمود تا اینكه وارد مدینه شدیم».