ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۵۳): کسی که افراد ناتوان و ضعیف خود را درشب بفرستد و خود در مزدلفه بماند و دعا کند و بعد از غروب ماه، براه بیفتد

باب (۵۳): کسی که افراد ناتوان و ضعیف خود را درشب بفرستد و خود در مزدلفه بماند و دعا کند و بعد از غروب ماه، براه بیفتد

۸۲۸- «عَنْ أَسْمَاءَ بَنْتِ أَبِيْ بَكْرٍ ب: أَنَّهَا نَزَلَتْ لَيْلَةَ جَمْعٍ عِنْدَ الْمُزْدَلِفَةِ، فَقَامَتْ تُصَلِّي، فَصَلَّتْ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَتْ: يَا بُنَيَّ، هَلْ غَابَ الْقَمَرُ؟ قَالَ: لا، فَصَلَّتْ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَتْ: يَا بُنَيَّ هَلْ غَابَ الْقَمَرُ؟ قال: نَعَمْ، قَالَتْ: فَارْتَحِلُوا، فَارْتَحَلْنَا وَمَضَيْنَا، حَتَّى رَمَتِ الْجَمْرَةَ، ثُمَّ رَجَعَتْ فَصَلَّتِ الصُّبْحَ فِي مَنْزِلِهَا، فقال لَهَا: يَا هَنْتَاهُ، مَا أُرَانَا إِلاَّ قَدْ غَلَّسْنَا، قَالَتْ: يَا بُنَيَّ، إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَذِنَ لِلظُّعُنِ».(بخارى: ۱۶۷۹)

ترجمه: «از اسماء دختر ابوبكر بروایت است كه او در شبی كه نمازهای مغرب و عشاء را باهم می‌خوانند (شب مزدلفه)، در مزدلفه توقف كرد و به نماز ایستاد و ساعتی نماز خواند. سپس، گفت: ای پسرم! آیا ماه، غروب كرده است؟ وی گفت: خیر. اسماء ساعتی دیگر، نماز خواند و دوباره پرسید: ای پسرم! آیا ماه، غروب كرده است؟ گفت: بلی. اسماء لگفت: پس حركت كنید. آنگاه، ما حركت كردیم و رفتیم تا اینكه اسماء لجمره عقبه را سنگ زد و سپس، برگشت و نماز صبح را در محل توقف خود، در منا، بجا آورد. عبد الله ؛برده اسماء و راوی حدیث؛ می‌گوید: به ایشان گفتم: فكر می‌كنم در تاریكی، حركت كردیم. اسماء گفت: فرزندم! رسول‏ الله جزنان را برای این كار، اجازه داده است».

۸۲۹- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: نَزَلْنَا الْمُزْدَلِفَةَ، فَاسْتَأْذَنَتِ النَّبِيَّ ج سَوْدَةُ أَنْ تَدْفَعَ قَبْلَ حَطْمَةِ النَّاسِ، وَكَانَتِ امْرَأَةً بَطِيئَةً، فَأَذِنَ لَهَا، فَدَفَعَتْ قَبْلَ حَطْمَةِ النَّاسِ، وَأَقَمْنَا حَتَّى أَصْبَحْنَا نَحْنُ، ثُمَّ دَفَعْنَا بِدَفْعِهِ، فَلأَنْ أَكُونَ اسْتَأْذَنْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج كَمَا اسْتَأْذَنَتْ سَوْدَةُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ مَفْرُوحٍ بِهِ».(بخارى: ۱۶۸۱)

ترجمه: «عایشه لمی‌گوید: با رسول ‏الله جدر مزدلفه، منزل گرفتیم. سوده لكه زنی بطیئ السیر (آهسته رو) بود، از رسول ‏الله جاجازه خواست تا قبل از ازدحام مردم، حركت كند. رسول ‏الله جبه او اجازه داد و او قبل از سایر مردم، براه افتاد. ما تا صبح، در مزدلفه، ماندیم. و با رسول ‏الله جبرگشتیم. ولی اگر من نیز مانند سوده لاجازه می‏گرفتم، برایم خیلی بهتر بود».