باب (۱۳): کسی که میگوید: نکاح، بدون حضور ولی، جایز نیست
۱۸۲۵- «عَنْ مَعْقِلِ بْنُ يَسَارٍ س قَالَ: زَوَّجْتُ أُخْتًا لِي مِنْ رَجُلٍ فَطَلَّقَهَا، حَتَّى إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهَا جَاءَ يَخْطُبُهَا، فَقُلْتُ لَهُ: زَوَّجْتُكَ وَفَرَشْتُكَ وَأَكْرَمْتُكَ فَطَلَّقْتَهَا، ثُمَّ جِئْتَ تَخْطُبُهَا؟ لا وَاللَّهِ، لا تَعُودُ إِلَيْكَ أَبَدًا، وَكَانَ رَجُلاً لا بَأْسَ بِهِ، وَكَانَتِ الْمَرْأَةُ تُرِيدُ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الآيَةَ ﴿فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ﴾[البقرة: ۲۳۲] . فَلا تَعْضُلُوهُنَّ فَقُلْتُ: الآنَ أَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: فَزَوَّجَهَا إِيَّاهُ». (بخارى:۵۱۳۰)
ترجمه: «معقل بن یسار سمیگوید: یكی از خواهرانم را به نكاح مردی در آوردم. آن مرد، او را طلاق (رجعی) داد و پس از سپری شدن عدهاش، دوباره از او خواستگاری كرد. به او گفتم: به تو احترام گذاشتم و او را به نكاحت در آوردم و در اختیارت قرار دادم. ولی تو او را طلاق دادی و اینک دوباره آمدهای و از او خواستگاری میكنی؟! نه، سوگند به خدا كه او دوباره به تو بر نمیگردد. قابل یادآوری است كه او مردی شایسته بود و خواهرم هم دوست داشت كه نزد او برگردد. آنگاه، خداوند این آیه را نازل فرمود كه «مانع ازدواج آنان نشوید». بعد از نزول این آیه، گفتم: ای رسول خدا! هم اكنون این كار را خواهم كرد.
یكی از راویان میگوید: آنگاه معقل بن یسار خواهرش را (با عقدی جدید) به نكاح آن مرد، در آورد».