باب (۳۸): خوابیدن مردان در مسجد
۲۷۴- «عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س قَالَ: جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ ج بَيْتَ فَاطِمَةَ، فَلَمْ يَجِدْ عَلِيًّا فِي الْبَيْتِ، فَقَالَ: «أَيْنَ ابْنُ عَمِّكِ؟» قَالَتْ: كَانَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ شَيْءٌ، فَغَاضَبَنِي فَخَرَجَ فَلَمْ يَقِلْ عِنْدِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لإنْسَانٍ: «انْظُرْ أَيْنَ هُوَ؟» فَجَاءَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ فِي الْمَسْجِدِ رَاقِدٌ. فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَهُوَ مُضْطَجِعٌ، قَدْ سَقَطَ رِدَاؤُهُ عَنْ شِقِّهِ، وَأَصَابَهُ تُرَابٌ، فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج يَمْسَحُهُ عَنْهُ وَيَقُولُ: «قُمْ أَبَا تُرَابٍ، قُمْ أَبَا تُرَابٍ»».(بخارى:۴۴۱)
ترجمه: «سهل بن سعد سمیگوید: روزی، رسول الله جبه خانه دخترش ؛فاطمه ل؛ تشریف برد. علی سدر خانه نبود. آنحضرت جپرسید: «پسر عمویت كجاست»؟ فاطمه زهرا لعرض كرد: بین ما كدورتی پیش آمد. بر من خشم گرفت و از خانه برون رفت و اینجا استراحت نكرد.
رسول الله جبه یكی گفت: «ببین او كجاست»؟ آن مرد آمد و گفت: ای رسول خدا! او در مسجد، خوابیده است. رسول الله جبه مسجد تشریف برد. علی سدر آنجا دراز كشیده بود در حالی كه چادرش روی زمین افتاده و بدنش خاک آلود شده بود. رسول الله جدر حالی كه خاكها را از بدن علی سپاک میكرد، باو گفت: «ابوتراب! بلند شو، ابوتراب! بلند شو»».