باب (۱): پیشنهاد شفعه برای کسی که مستحق آن است
۱۰۴۳- «عَنْ أَبي رَافِعٍ س مَوْلَى النَّبِيِّ ج أنَّهُ جَاء إلى سعد بن أبي وقاص، فَقَالَ لَهُ: ابْتَعْ مِنِّي بَيْتَيَّ فِي دَارِكَ، فَقَالَ سَعْدٌ: وَاللَّهِ لا أَزِيدُكَ عَلَى أَرْبَعَةِ آلافٍ مُنَجَّمَةً أَوْ مُقَطَّعَةً قَالَ أَبُو رَافِعٍ: لَقَدْ أُعْطِيتُ بِهَا خَمْسَ مِائَةِ دِينَارٍ وَلَوْلا أَنِّي سَمِعْتُ النَّبِيَّ ج يَقُولُ: «الْجَارُ أَحَقُّ بِسَقَبِهِ مَا أَعْطَيْتُكَهَا بِأَرْبَعَةِ آلافٍ، وَأَنَا أُعْطَى بِهَا خَمْسَ مِائَةِ دِينَارٍ فَأَعْطَاهَا إِيَّاهُ»».(بخارى: ۲۲۵۸)
ترجمه: «ابورافع ؛غلام آزاد شده رسول الله ج؛ میگوید: نزد سعد بن ابی وقاص رفتم و گفتم: ای سعد! آن دو خانهای راكه در محله شما دارم، از من بخر. سعد سگفت: بخدا سوگند! آنها را بیش از چهار هزار درهم، و آن هم به صورت قسطی، نمیخرم.
ابورافع گفت: آنها را پانصد دینار از من میخرند. اگر از رسول الله جنمیشنیدم كه همسایه، بیشتر مستحق شفعه است، هرگز خانههایم را در برابر چهار هزار درهم به شما نمیدادم در حالی كه مشتری وجود دارد كه آنها را به پانصد دینار، بخرد».