ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۵۲): امام و رهبر، پیروانش را به کاری امر نمایدکه توانایی آنرا داشته باشند

باب (۵۲): امام و رهبر، پیروانش را به کاری امر نمایدکه توانایی آنرا داشته باشند

۱۲۶۲- «عَنْ مُجَاشِعٍ س قَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ ج أَنَا وَأَخِي، فَقُلْتُ: بَايِعْنَا عَلَى الْهِجْرَةِ، فَقَالَ: «مَضَتِ الْهِجْرَةُ لأَهْلِهَا». فَقُلْتُ: عَلامَ تُبَايِعُنَا؟ قَالَ: «عَلَى الإِسْلامِ وَالْجِهَادِ»».(بخارى: ۲۹۶۳)

ترجمه: «مجاشع سمی‌گوید: من همراه برادرم نزد نبی اكرم جرفتم و گفتم: با ما بر هجرت، بیعت كن. فرمود: «دوران هجرت به پایان رسید». گفتم: اكنون با ما بر چه چیزی بیعت می‌كنی؟ فرمود: «بر اسلام و جهاد»». (شایان ذكر است كه این گفتگو بعد از فتح مكه بود و پیامبر خدا جفرموده است: پس از فتح مكه، هجرتی نیست).

۱۲۶۳- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ س قَالَ: لَقَدْ أَتَانِي الْيَوْمَ رَجُلٌ فَسَأَلَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا دَرَيْتُ مَا أَرُدُّ عَلَيْهِ، فَقَالَ: أَرَأَيْتَ رَجُلاً مُؤْدِيًا نَشِيطًا يَخْرُجُ مَعَ أُمَرَائِنَا فِي الْمَغَازِي فَيَعْزِمُ عَلَيْنَا فِي أَشْيَاءَ لا نُحْصِيهَا؟ فَقُلْتُ لَهُ: وَاللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ إِلا أَنَّا كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ ج فَعَسَى أَنْ لا يَعْزِمَ عَلَيْنَا فِي أَمْرٍ إِلا مَرَّةً حَتَّى نَفْعَلَهُ، وَإِنَّ أَحَدَكُمْ لَنْ يَزَالَ بِخَيْرٍ مَا اتَّقَى اللَّهَ وَإِذَا شَكَّ فِي نَفْسِهِ شَيْءٌ سَأَلَ رَجُلاً فَشَفَاهُ مِنْهُ، وَأَوْشَكَ أَنْ لا تَجِدُوهُ، وَالَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ، مَا أَذْكُرُ مَا غَبَرَ مِنَ الدُّنْيَا إِلا كَالثَّغْبِ شُرِبَ صَفْوُهُ وَبَقِيَ كَدَرُهُ».(بخارى: ۲۹۶۴)

ترجمه: «عبد الله‏ بن مسعود سمی‌گوید: امروز، مردی نزد من آمد و از من مسئله‌ای پرسید كه ندانستم. پس گفت: نظر شما درباره مردی كه سراپا مسلح و بسیار با نشاط است و با امیران ما در جنگها شركت می‌كند. و امیر، ما را وادار به انجام كارهایی می‌كند كه نمی‌توانیم آنها را انجام دهیم، چیست؟ گفتم: به خدا سوگند، نمی‌دانم چه پاسخی به تو بدهم. فقط می‌توانم بگویم هنگامی كه ما همراه نبی اكرم جبودیم، آنحضرت جبرای انجام كارها، فقط یک بار به ما دستور می‌داد و ما آن را انجام می‌دادیم. همانا هر یک از شما تا زمانی در خیر و عافیت بسر می‌برد كه از خدا بترسد. و هرگاه در مورد امری، دچار شک و تردید شد، از كسی بپرسد تا تردیدش، بر طرف گردد. شاید چنین شخصی (كه به سؤال شما پاسخ بدهد) پیدا نشود. سوگند به ذاتی كه هیچ معبودی جز او وجود ندارد، در مورد دنیا می‌توانم بگویم كه مثال آن، مانند بركه‌ای است كه آب زلال آن نوشیده شده و آب آلوده‌اش، باقی مانده است».