باب(۵۰) حکم آغُل و پیشاب شتر، گوسفند و سایر چارپایان
۱۷۱- «عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَدِمَ أُنَاسٌ مِنْ عُكْلٍ أَوْ عُرَيْنَةَ، فَاجْتَوَوُا الْمَدِينَةَ، فَأَمَرَهُمُ النَّبِيُّ ج بِلِقَاحٍ، وَأَنْ يَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا، فَانْطَلَقُوا، فَلَمَّا صَحُّوا قَتَلُوا رَاعِيَ النَّبِيِّ ج وَاسْتَاقُوا النَّعَمَ، فَجَاءَ الْخَبَرُ فِي أَوَّلِ النَّهَارِ، فَبَعَثَ فِي آثَارِهِمْ، فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ جِيءَ بِهِمْ، فَأَمَرَ فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ، وَأَرْجُلَهُمْ، وَسُمِرَتْ أَعْيُنُهُمْ، وَأُلْقُوا فِي الْحَرَّةِ يَسْتَسْقُونَ فَلا يُسْقَوْنَ».(بخارى: ۲۳۳)
ترجمه: «انس بن مالک سمیگوید: عدهای از طایفه عُكل یا عُرینه به مدینه آمدند و از آب و هوای آن، بیمار شدند. رسول الله جدستور داد تا خود را به شتران شیری برسانند و از شیر و ادرار آنان، بخورند. آنان چنین كردند و از بیماری، شفا یافتند. پس از آن، چوپان رسول الله جرا كشتند و شتران را با خود بردند. پیامبر خدا جصبح زود (از این جنایت) باخبر شد. بلافاصله دستور داد تا آنان را تعقیب كنند. چند ساعتی از روز نگذشته بود كه آنها را اسیر كرده، خدمت رسول الله جآوردند. آنحضرت جدستور داد تا دست و پایشان را قطع و چشم هایشان را كور كنند و آنها را در آفتاب گرم و سوزان قرار دهند». (دستور اجرا شد). آنان از شدت تشنگی، درخواست آب كردند، ولی به آنان آب ندادند».
۱۷۲- «وَعَنْهُ س قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ ج يُصَلِّي قَبْلَ أَنْ يُبْنَى الْمَسْجِدُ فِي مَرَابِضِ الْغَنَمِ».(بخارى:۲۳۴)
ترجمه: «همچنین انس سمیگوید: قبل از اینكه مسجد ساخته شود، نبی اكرم جدر جایی كه شبها گوسفندان میخوابیدند، نماز میخواند».