باب (۲۱): روزه گرفتن و افطار نمودن، هنگام سفر
۹۳۶- «عَنِ بنِ أَبِي أَوْفَى س قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج فِي سَفَرٍ فَقَالَ لِرَجُلٍ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ الشَّمْسُ قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ الشَّمْسُ قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي» فَنَزَلَ فَجَدَحَ لَهُ فَشَرِبَ ثُمَّ رَمَى بِيَدِهِ هَا هُنَا ثُمَّ قَالَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ أَقْبَلَ مِنْ هَا هُنَا فَقَدْ أَفْطَرَ الصَّائِمُ»».(بخارى:۱۹۴۱)
ترجمه: «ابن ابی اوفی سمیگوید: در سفری، همراه رسول الله جبودیم. آنحضرت جخطاب به یكی از همراهان، فرمود: «پیاده شو (و از آرد جو) شربتی برای من تهیه كن». آن شخص، گفت: یا رسول الله! آفتاب هنوز غروب نكرده است. آنحضرت جدوباره فرمود: «پیاده شو و برایم شربت درست كن» او گفت: یا رسول الله! آفتاب هنوز غروب نكرده است. رسول الله جفرمود: «پیاده شو و برایم شربت درست كن». آن شخص، پیاده شد و شربت درست كرد و رسول الله جآن را نوشید و با اشاره دست به سوی مشرق، فرمود: «هرگاه دیدید كه سیاهی شب از افق آشكار شد، بدانید كه وقت افطار فرا رسیده است»».
۹۳۷- «عَنْ عَائِشَةَ ل زَوْجِ النَّبِيِّ ج أَنَّ حَمْزَةَ بْنَ عَمْرٍو الأَسْلَمِيَّ قَالَ لِلنَّبِيِّ ج: أَأَصُومُ فِي السَّفَرِ؟ وَكَانَ كَثِيرَ الصِّيَامِ فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ فَصُمْ وَإِنْ شِئْتَ فَأَفْطِرْ»».(بخارى: ۱۹۴۳)
ترجمه: «عایشه ل، همسر گرامی نبی اكرم جمیگوید: حمزه بن عمرو اسلمی كه زیاد روزه میگرفت، از رسول الله جپرسید: آیا در سفر، روزه بگیرم؟ رسول الله جفرمود: « اگر خواستی، روزه بگیر و اگر نخواستی، نگیر»».