باب (۸): جذام
۱۹۴۶- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لا عَدْوَى، وَلا طِيَرَةَ، وَلا هَامَةَ، وَلا صَفَرَ، وَفِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ كَمَا تَفِرُّ مِنَ الأَسَدِ»».(بخارى: ۵۷۰۷)
ترجمه: «ابوهریره سمیگوید: رسول الله جفرمود: «سرایت بیماری, بدفالی, هامه و صفر, اصالتی ندارند. و از فردی كه مبتلا به جذام است بگریزید همانگونه كه از شیر میگریزید»».
توضیح: در دوران جاهلیت, مردم معتقد بودند كه بیماری، بدون مشیت الهی، سرایت میكند. در این حدیث, پیامبر اكرم جاین نظر را رد كرد و در عین حال، راهنمایی كرد كه از بیماریهای سرایت كننده مثل جذام، پرهیز كنید. زیرا اینگونه بیماریها به مشیت الهی و بر اساس سنت او, سرایت میكنند.
و اصالت نداشتن صفر, دو معنی دارد: یكی اینكه در دوران جاهلیت, حرمت ماه محرم را تا صفر به تأخیر میانداختند ودیگر اینكه مردم معتقد بودند كه در شكم,كرمی وجود دارد كه هنگام گرسنگی به حركت در میآید و چه بسا كه صاحباش را میكشد و عربها آنرا از بیماری گری هم واگیرتر میدانستند. گفتنی است كه مفهوم صحیح مطلب فوق، همین است و ممكن است هر دو مفهوم، مورد نظر باشند یعنی هیچیک اصالتی ندارد.
مفهوم اصالت نداشتن هامه: عربها خفاش و یا جغد را پرندهای شوم میدانستند و معتقد بودند كه اگر بالای خانه كسی بنشیند، باعث مرگ وی و یا یكی از بستگانش میشود. و مفهوم دوم آن اینست كه آنها معتقد بودند كه استخوانهای میت و یا روحاش به پرندهای تبدیل میشود. رسول اكرم جاین اندیشههای باطل را رد كرد. (شرح امام نووی بر صحیح مسلم با اندكی تصرف).