باب (۳۸): ذکر جن
۱۵۶۴- «عَنْ عبدِاللهِ بْنِ مَسْعُوْدٍ س وَقَدْ سُئل: مَنْ آذَنَ النَّبِيَّ ج بِالْجِنِّ لَيْلَةَ اسْتَمَعُوا الْقُرْآنَ؟ فَقَالَ: إنَّهُ آذَنَتْ بِهِمْ شَجَرَةٌ».(بخارى: ۳۸۵۹)
ترجمه: «از عبدالله بن مسعود سپرسیدند: شبی كه جنها به قرآن، گوش فرا میدادند، چه كسی نبی اكرم جرا از وجود آنان، با خبر ساخت؟ گفت: درختی».
۱۵۶۵- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّهُ كَانَ يَحْمِلُ مَعَ النَّبِيِّ ج إِدَاوَةً لِوَضُوئِهِ وَحَاجَتِهِ...قَدْ تَقَدَّمَ وَزَادَ فِيْ هَذِهِ الرِّوَايَةِ قَوْلَهُ ج: «إِنَّهُ أَتَانِي وَفْدُ جِنِّ نَصِيبِينَ، وَنِعْمَ الْجِنُّ، فَسَأَلُونِي الزَّادَ، فَدَعَوْتُ اللَّهَ لَهُمْ أَنْ لا يَمُرُّوا بِعَظْمٍ وَلا بِرَوْثَةٍ إِلا وَجَدُوا عَلَيْهَا طَعَامًا»».(بخارى:۳۸۶۰)
ترجمه: «از ابوهریره سروایت است كه او با نبی اكرم جبود و ظرف آبی را برای وضو و نیازهای دیگر آنحضرت جهمراه داشت... این حدیث، قبلاً بیان شد و در اینجا علاوه بر آن، آمده است كه رسول خدا جفرمود: «گروهی از جنهای شهر نصیبین نزد من آمدند و چه جنهای خوبی بودند. آنان از من طلب غذا كردند. من نیز از خدا خواستم كه آنها بر هر استخوان و یا سِرگینی كه بگذرند، بر آن، غذایی بیابند»».