ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۳۲): اهل علم و فضل، برای امامت از دیگران شایسته‌ترند

باب (۳۲): اهل علم و فضل، برای امامت از دیگران شایسته‌ترند

۴۰۰- «عَنْ عَائِشَةَ ل حديث: «مُرُوا أَبَا بَكْرٍ يُصَلِّي بِالنَّاسِ» تَقَدَّمَّ وَفِي هذِهِ الرِّوَايَةِ قَالَتْ: قُلْتُ: إِنَّ أَبَا بَكْرٍ إِذَا قَامَ فِي مَقَامِكَ لَمْ يُسْمِعِ النَّاسَ مِنَ الْبُكَاءِ، فَمُرْ عُمَرَ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: لِحَفْصَةَ قُولِي لَهُ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ إِذَا قَامَ فِي مَقَامِكَ لَمْ يُسْمِعِ النَّاسَ مِنَ الْبُكَاءِ، فَمُرْ عُمَرَ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ، فَفَعَلَتْ حَفْصَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَهْ إِنَّكُنَّ لانْتُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ». فَقَالَتْ حَفْصَةُ لِعَائِشَةَ: مَا كُنْتُ لاصِيبَ مِنْكِ خَيْرًا». (بخارى:۶۷۹)

ترجمه: «قبلاً روایت عایشه لدر این مورد، بیان شد. در این روایت نیز آمده است كه آنحضرت جدر بیماری وفات، فرمود: به ابوبكر بگویید كه نماز را برای مردم، امامت كند. عایشه لمی‌گوید: عرض كردم: اگر ابوبكر در جایگاه شما قرار گیرد، از شدت گریه، نمی‌تواند صدایش را به مردم برساند. بهتر است به عمر دستور دهید تا امامت كند. عایشه می‌گوید: من به حفصه نیز گفتم كه به رسول خدا جبگوید كه ابوبكر اگر در جای شما قرار گیرد، از شدت گریه، نمی‌تواند صدایش را به مردم برساند. بهتر است به عمر دستور سدهید. حفصه نیز چنین كرد. آنگاه، رسول خدا جفرمود: «شما همان زنانی هستید كه یوسف را احاطه كرده بودند. به ابوبكر بگویید تا برای مردم، امامت كند». حفصه (كه از عایشه ناراحت شده بود) گفت: هیچگاه از ناحیه تو خیری به من نرسید». (برای توضیح بیشتر، به حدیث شماره ۳۹۳ مراجعه كنید).

۴۰۱- «عَنْ أَنَسٍ س: أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَانَ يُصَلِّي لَهُمْ فِي وَجَعِ النَّبِيِّ ج الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ، حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ الاثْنَيْنِ وَهُمْ صُفُوفٌ فِي الصَّلاةِ، فَكَشَفَ النَّبِيُّ ج سِتْرَ الْحُجْرَةِ، يَنْظُرُ إِلَيْنَا وَهُوَ قَائِمٌ، كَأَنَّ وَجْهَهُ وَرَقَةُ مُصْحَفٍ، ثُمَّ تَبَسَّمَ يَضْحَكُ، فَهَمَمْنَا أَنْ نَفْتَتِنَ مِنَ الْفَرَحِ بِرُؤْيَةِ النَّبِيِّ ج، فَنَكَصَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى عَقِبَيْهِ لِيَصِلَ الصَّفَّ، وَظَنَّ أَنَّ النَّبِيَّ ج خَارِجٌ إِلَى الصَّلاةِ، فَأَشَارَ إِلَيْنَا النَّبِيُّ ج أَنْ أَتِمُّوا صَلاتَكُمْ، وَأَرْخَى السِّتْرَ، فَتُوُفِّيَ مِنْ يَوْمِهِ».(بخارى:۶۸۰)

ترجمه: «انس سمی‌گوید: در بیماری وفات رسول ‏الله ج، ابوبكر برای مردم امامت می‏كرد تا اینكه روز دوشنبه فرا رسید. در آنروز، در حالی كه مردم صف بسته و مشغول نماز خواندن بودند، رسول ‏الله جپرده اطاق را كنار زد و در حالی كه ایستاده بود به ما نگاه كرد و تبسم نمود. چهره مباركش مانند كاغذ، زرد بود. ما با دیدن جمال آنحضرت جاز فرط خوشحالی، نزدیک بود نماز را رها كنیم. ابوبكر سهم به گمان اینكه رسول ‏الله جبرای امامت تشریف می‌آورد، آهسته خود را عقب كشید تا به صف نمازگزاران برسد. اما رسول ‏الله جاشاره كرد كه نمازتان را كامل كنید. سپس، پرده را پایین انداخت. (با كمال تأسف) آنحضرت جدر همان روز، دارفانی را وداع گفت».