باب (۴۰): موعظه نمودن مردم، سر قبر و نشستن اطراف وی
۶۷۶- «عَنْ عَلِيٍّ س قَالَ: كُنَّا فِي جَنَازَةٍ فِي بَقِيعِ الْغَرْقَدِ، فَأَتَانَا النَّبِيُّ ج فَقَعَدَ وَقَعَدْنَا حَوْلَهُ، وَمَعَهُ مِخْصَرَةٌ، فَنَكَّسَ فَجَعَلَ يَنْكُتُ بِمِخْصَرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ، مَا مِنْ نَفْسٍ مَنْفُوسَةٍ، إِلاَّ كُتِبَ مَكَانُهَا مِنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَإِلاَّ قَدْ كُتِبَ: شَقِيَّةً أَوْ سَعِيدَةً». فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلا نَتَّكِلُ عَلَى كِتَابِنَا وَنَدَعُ الْعَمَلَ، فَمَنْ كَانَ مِنَّا مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ فَسَيَصِيرُ إِلَى عَمَلِ أَهْلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَّا مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ فَسَيَصِيرُ إِلَى عَمَلِ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ، قَالَ: «أَمَّا أَهْلُ السَّعَادَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا أَهْلُ الشَّقَاوَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ الشَّقَاوَةِ». ثُمَّ قَرَأَ: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦﴾[الليل: ۵-۶] ».(بخارى: ۱۳۶۲)
ترجمه: «علی سمیفرماید: برای تشییع جنازهای به قبرستان بقیع غرقد، رفته بودیم. رسول الله جتشریف آورد و نشست. ما نیز اطراف او نشستیم. رسول خدا جكه عصایی در دست داشت و نوک آن را آهسته بر زمین میزد, فرمود: «كسی در میان شما نیست و اصلا هیچ انسانی وجود ندارد، مگر اینكه جایگاهش در بهشت و دوزخ، معین شده و سعادت و شقاوتش، تعیین گردیده است». یكی عرض كرد: ای رسول خدا! پس چرا عمل را كنار نگذاریم و به تقدیر خود، توكل نكنیم؟ زیرا هر كدام از ما، اهل سعادت باشد, خود به خود بسوی عمل اهل سعادت، میرود و اگر، اهل شقاوت باشد، به سوی عمل اهل شقاوت میرود.
رسول الله جفرمود: «چنین نیست، برای اهل سعادت, انجام اعمال نیک، آسان میشود و برای اهل شقاوت، ارتكاب اعمال بد، آسان میگردد». سپس، آنحضرت جاین آیه را تلاوت فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦﴾[الليل: ۵-۶] ».