باب (۴۳): این گفتۀ خداوند عز وجل که میفرماید: «آنانی که همسران خود را متهم (به زنا) میکنند و بجز خود، گواهی ندارند» [نور:۶]
۱۷۳۶- «عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س: أَنَّ عُوَيْمِرًا أَتَى عَاصِمَ بْنَ عَدِيٍّ ـ وَكَانَ سَيِّدَ بَنِي عَجْلانَ ـ فَقَالَ: كَيْفَ تَقُولُونَ فِي رَجُلٍ وَجَدَ مَعَ امْرَأَتِهِ رَجُلاً، أَيَقْتُلُهُ؟ فَتَقْتُلُونَهُ أَمْ كَيْفَ يَصْنَعُ؟ سَلْ لِي رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ ذَلِكَ، فَأَتَى عَاصِمٌ النَّبِيَّ ج فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَكَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ ج الْمَسَائِلَ، فَسَأَلَهُ عُوَيْمِرٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج كَرِهَ الْمَسَائِلَ وَعَابَهَا، قَالَ عُوَيْمِرٌ: وَاللَّهِ لا أَنْتَهِي حَتَّى أَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ ذَلِكَ، فَجَاءَ عُوَيْمِرٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ رَجُلٌ وَجَدَ مَعَ امْرَأَتِهِ رَجُلاً أَيَقْتُلُهُ؟ فَتَقْتُلُونَهُ أَمْ كَيْفَ يَصْنَعُ؟فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ الْقُرْآنَ فِيكَ وَفِي صَاحِبَتِكَ». فَأَمَرَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِالْمُلاعَنَةِ بِمَا سَمَّى اللَّهُ فِي كِتَابِهِ، فَلاعَنَهَا، ثمَّ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ حَبَسْتُهَا فَقَدْ ظَلَمْتُهَا، فَطَلَّقَهَا، فَكَانَتْ سُنَّةً لِمَنْ كَانَ بَعْدَهُمَا فِي الْمُتَلاعِنَيْنِ، ثمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «انْظُرُوا فَإِنْ جَاءَتْ بِهِ أَسْحَمَ، أَدْعَجَ الْعَيْنَيْنِ، عَظِيمَ الأَلْيَتَيْنِ، خَدَلَّجَ السَّاقَيْنِ، فَلا أَحْسِبُ عُوَيْمِرًا إِلاَّ قَدْ صَدَقَ عَلَيْهَا، وَإِنْ جَاءَتْ بِهِ أُحَيْمِرَ كَأَنَّهُ وَحَرَةٌ، فَلا أَحْسِبُ عُوَيْمِرًا إِلاَّ قَدْ كَذَبَ عَلَيْهَا». فَجَاءَتْ بِهِ عَلَى النَّعْتِ الَّذِي نَعَتَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ج مِنْ تَصْدِيقِ عُوَيْمِرٍ، فَكَانَ بَعْدُ يُنْسَبُ إِلَى أُمِّهِ». (بخارى: ۴۷۴۵)
ترجمه: «سهل بن سعد سمیگوید: عویمر نزد عاصم بن عدی كه سردار بنی عجلان بود، آمد و گفت: نظر شما در مورد مردی كه زنش را با مردی دیگر بیابد، چیست؟ آیا آن مرد را بكشد؟ كه در این صورت، شما او را خواهید كشت. پس چه كار كند؟ از رسول خدا جدر این مورد برایم بپرس. عاصم نزد نبی اكرم جآمد و گفت: ای رسول خدا!.... آنحضرت جسؤال او را ناپسند دانست. عویمر جویای پاسخ شد. عاصم گفت: همانا رسول الله جاین سؤال را ناپسند و عیب دانست. عویمر گفت: بخدا سوگند، تا در این باره از رسول خدا جنپرسم، از پای نمینشینم. آنگاه، آمد و گفت: ای رسول خدا! مردی با زنش، مرد دیگری را دید. آیا آن مرد را بكشد؟ در این صورت، شما او را میكشید. پس چه كار كند؟ رسول الله جفرمود: «خداوند در مورد تو و همسرت، وحی نازل كرد». آنگاه پیامبر اكرم جهمانطور كه در قرآن آمده است به آنان، دستور ملاعنه[۷] داد. عویمر نیز با همسرش، ملاعنه نمود و گفت: ای رسول خدا! اگر او را نگه دارم، ستم كردهام. پس او را طلاق داد. و این روش، سنتی شد برای كسانی كه بعد از آن، ملاعنه نمایند. آنگاه رسول الله جفرمود: «نگاه كنید اگر این زن، كودكی سیاه پوست، دارای چشمانی سیاه و سرینی فربه و ساقهای بزرگ بدنیا آورد، فكر میكنم كه در این صورت، عویمر در مورد همسرش، راست گفته است. و اگر كودكی سرخ رنگ شبیه چلپاسه بدنیا آورد، فكر میكنم در مورد او دروغ گفته است. سرانجام، فرزندی كه بدنیا آمد، دارای همان خصوصیاتی بود كه رسول الله جدر مورد تصدیق عویمر گفته بود. لذا بعد از آن، فرزند به مادرش نسبت داده میشد».
[۷] یعنی یكدیگر را لعنت كردن كه تفصیل آن در حدیث بعدی خواهد آمد.