۶۱- کتاب طلاق
۱۸۵۰- «عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب: أَنَّهُ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ وَهِيَ حَائِضٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَسَأَلَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ ذَلِكَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مُرْهُ فَلْيُرَاجِعْهَا، ثُمَّ لِيُمْسِكْهَا حَتَّى تَطْهُرَ، ثُمَّ تَحِيضَ، ثُمَّ تَطْهُرَ، ثُمَّ إِنْ شَاءَ أَمْسَكَ بَعْدُ، وَإِنْ شَاءَ طَلَّقَ، قَبْلَ أَنْ يَمَسَّ فَتِلْكَ الْعِدَّةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ أَنْ تُطَلَّقَ لَهَا النِّسَاءُ»». (بخارى: ۵۲۵۲)
ترجمه: «از عبدالله بن عمر بروایت است كه او در زمان حیات رسول الله جهمسرش را كه در دوران قاعدگی بسر میبرد، طلاق داد. عمر بن خطاب ساز رسول خدا جدر این باره پرسید. آنحضرت جفرمود: «به او دستور بده تا به همسرش رجوع كند و او را نگه دارد تا پاک گردد و دوباره، دچار قاعدگی شود و سپس پاک گردد. بعد از آن، اگر خواست، میتواند او را نگه دارد. وگر نه، قبل از اینكه با او همبستر شود، طلاقاش دهد. این، همان عدتی است كه خداوند، دستور داده است تا زنان در آن، طلاق داده شوند»».