باب(۸۵): کسی که به زبان فارسی و غیر عربی، سخن بگوید
۱۲۹۷- «عن جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، ذَبَحْنَا بُهَيْمَةً لَنَا وَطَحَنْتُ صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ فَتَعَالَ أَنْتَ وَنَفَرٌ، فَصَاحَ النَّبِيُّ ج فَقَالَ: «يَا أَهْلَ الْخَنْدَقِ، إِنَّ جَابِرًا قَدْ صَنَعَ سُؤْرًا فَحَيَّ هَلا بِكُمْ»».(بخارى:۳۰۷۰)
ترجمه: «جابر بن عبدالله بمیگوید: عرض كردم: ای رسول خدا! بزغاله كوچكی ذبح كرده و یک صاع جو، آرد نمودهام. شما و چند نفر دیگر، تشریف بیاورید. نبی اكرم جصدا زد و گفت: ای اهل خندق! جابر، غذا تهیه كرده است. پس بیایید و بسیار خوش آمدید»».
۱۲۹۸- «عَنْ أُمِّ خَالِدٍ بِنْتِ خَالِدِ بْنِ سَعِيدٍ س قَالَتْ: أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج مَعَ أَبِي وَعَلَيَّ قَمِيصٌ أَصْفَرُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «سَنَهْ سَنَهْ» وَهِيَ بِالْحَبَشِيَّةِ حَسَنَةٌ. قَالَتْ: فَذَهَبْتُ أَلْعَبُ بِخَاتَمِ النُّبُوَّةِ، فَزَبَرَنِي أَبِي، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَعْهَا». ثمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَبْلِي وَأَخْلِفِي ثمَّ أَبْلِي وَأَخْلِفِي ثمَّ أَبْلِي وَأَخْلِفِي»».(بخارى: ۳۰۷۱)
ترجمه: «ام خالد دختر خالد بن سعید سمیگوید: من كه جامهای زرد رنگ به تن داشتم، همراه پدرم، نزد رسول الله جرفتم. رسول اكرم جگفت: «سَنَه سَنَه» و این كلمه به زبان حبشی یعنی زیباست، زیباست. ام خالد میگوید: آنگاه، رفتم و سرگرم بازی با مُهر نبوت شدم. پدرم با عصبانیت مرا از آن بازداشت. رسول الله جفرمود: «او را بگذار». سپس، فرمود: «چندین جامه مانند این را بپوشی و كهنه كنی، چندین جامه مانند این را بپوشی و كهنه كنی، چندین جامه مانند این را بپوشی و كهنه كنی»».