باب (۲): تقسیم گوسفندان
۱۱۲۱- «عَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ ج بِذِي الْحُلَيْفَةِ فَأَصَابَ النَّاسَ جُوعٌ فَأَصَابُوا إِبِلاً وَغَنَمًا قَالَ: وَكَانَ النَّبِيُّ ج فِي أُخْرَيَاتِ الْقَوْمِ، فَعَجِلُوا وَذَبَحُوا وَنَصَبُوا الْقُدُورَ، فَأَمَرَ النَّبِيُّ ج بِالْقُدُورِ فَأُكْفِئَتْ، ثُمَّ قَسَمَ فَعَدَلَ عَشَرَةً مِنَ الْغَنَمِ بِبَعِيرٍ، فَنَدَّ مِنْهَا بَعِيرٌ فَطَلَبُوهُ فَأَعْيَاهُمْ وَكَانَ فِي الْقَوْمِ خَيْلٌ يَسِيرَةٌ، فَأَهْوَى رَجُلٌ مِنْهُمْ بِسَهْمٍ فَحَبَسَهُ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ لِهَذِهِ الْبَهَائِمِ أَوَابِدَ كَأَوَابِدِ الْوَحْشِ، فَمَا غَلَبَكُمْ مِنْهَا فَاصْنَعُوا بِهِ هَكَذَا» فَقَالَ: جَدِّي إِنَّا نَرْجُو أَوْ نَخَافُ الْعَدُوَّ غَدًا وَلَيْسَتْ مَعَنَا مُدًى أَفَنَذْبَحُ بِالْقَصَبِ؟ قَالَ: «مَا أَنْهَرَ الدَّمَ وَذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَكُلُوهُ لَيْسَ السِّنَّ وَالظُّفُرَ وَسَأُحَدِّثُكُمْ عَنْ ذَلِكَ: أَمَّا السِّنُّ فَعَظْمٌ وَأَمَّا الظُّفُرُ فَمُدَى الْحَبَشَةِ»».(بخارى:۲۴۸۸)
ترجمه: «رافع به خدیج میگوید: با نبی اكرم جدر ذوالحلیفه بودیم كه مردم گرسنه شدند. در آن اثنا، تعدادی شتر و گوسفند به غنیمت گرفتند. راوی میگوید: نبی اكرم جدر صفوف آخر قافله بود. مردم، شتابزده تعدادی از گوسفندان مال غنیمت را ذبح كردند و دیگها را نصب كردند. رسول الله جدستور دادند تا دیگها را واژگون كنند. آنگاه، رسول الله جمال غنیمت را تقسیم كرد و ده گوسفند را برابر با یک شتر قرار داد. یكی از شتران مال غنیمت فرار كرد. برای گرفتن آن سعی و تلاش فراوانی بعمل آمد، اما همه را عاجز كرد و نتوانستند او را بگیرند با خود، اسب كم داشتیم. از اینرو یكی از حاضران تیری بسوی شتر فراری پرتاب كرد و او را از پا درآورد. سپس رسولالله جفرمود: « بعضی از این چارپایان وحشی میشوند. هرگاه حیوانی از دست شما رم كرد با آن چنین كنید». عرض كردم احتمالاً فردا با دشمن روبرو میشویم و اكنون با خود چاقو نداریم. آیا بوسیله نی ذبح كنیم؟ رسولالله جفرمود: «هر چیزی كه خون را جاری سازد میتوان بوسیله آن ذبح كرد. و اسم خدا بر آن گرفته شود از آن بخورید. بجز دندان و ناخن. چون دندان استخوان است و ناخن كارد حبشیها است»».