باب (۳۱): غیرت و خشم زنان
۱۸۴۵- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنِّي لأَعْلَمُ إِذَا كُنْتِ عَنِّي رَاضِيَةً، وَإِذَا كُنْتِ عَلَيَّ غَضْبَى». قَالَتْ: فَقُلْتُ: مِنْ أَيْنَ تَعْرِفُ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: «أَمَّا إِذَا كُنْتِ عَنِّي رَاضِيَةً فَإِنَّكِ تَقُولِينَ: لا وَرَبِّ مُحَمَّدٍ، وَإِذَا كُنْتِ عَلَيَّ غَضْبَى قُلْتِ: لا وَرَبِّ إِبْرَاهِيمَ». قَالَتْ: قُلْتُ: أَجَلْ وَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَهْجُرُ إِلاَّ اسْمَكَ».(بخارى: ۵۲۲۸)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: رسول خداجبه من فرمود: «من میدانم كه تو چه وقت از من راضی هستی و چه وقت از من ناراحتی». پرسیدم: چگونه میدانی؟ فرمود: «هنگام رضایت، میگویی: نه و سوگند به پروردگار محمد. و هنگام ناراحتی، میگویی: نه و سوگند به پروردگار ابراهیم». گفتم: ای رسول خدا! بلی، همینطور است. سوگند به خدا كه (هنگام ناراحتی) فقط نام ات را بر زبان نمیآورم».