باب (۳): حل اختلاف در بارۀ چاهها
۱۰۸۱- «عَنْ عَبْدِاللَّهِ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينٍ يَقْتَطِعُ بِهَا مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ هُوَ عَلَيْهَا فَاجِرٌ لَقِيَ اللَّهَ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا﴾[آلعمران: ۷۷] . الآيَةَ، فَجَاءَ الأَشْعَثُ فَقَالَ: مَا حَدَّثَكُمْ أَبُو عَبْدِالرَّحْمَنِ؟ فِيَّ أُنْزِلَتْ هَذِهِ الآيَةُ، كَانَتْ لِي بِئْرٌ فِي أَرْضِ ابْنِ عَمٍّ لِي فَقَالَ لِي: «شُهُودَكَ» قُلْتُ: مَا لِي شُهُودٌ قَالَ: «فَيَمِينُهُ»، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِذًا يَحْلِفَ. فَذَكَرَ النَّبِيُّ ج هَذَا الْحَدِيثَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ ذَلِكَ تَصْدِيقًا لَهُ».(بخارى: ۲۳۵۷)
ترجمه: «از عبد الله سروایت است كه نبی اكرم جفرمود: «هركس كه با سوگند دروغ، مال مسلمان را تصاحب كند، در حالی خدا را ملاقات میكند كه خدا بر وی، خشمگین است». سپس، این آیه نازل شد: : ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا﴾[آلعمران: ۷۷] . (آنانی كه در برابر عهد خدا و سوگندهای خود، قیمت اندكی دریافت میكنند) تا آخر آیه. اشعث آمد و گفت: ابوعبدالرحمن با شما چه میگفت؟ این آیه، درباره من نازل شده است. من در زمین پسرعمویم، چاهی داشتم. (بین من و او اختلاف بروز كرد). رسول اكرم جبه من فرمود: «گواه بیاور». گفتم: گواه ندارم. رسول الله جفرمود: «پس بر او سوگند واجب میشود». وی گفت: یا رسول الله! او سوگند (دروغین) میخورد. آنگاه، رسول الله جحدیث فوق را بیان كرد و خداوند نیز در تأیید رسول الله ج، آیه مذكور را نازل فرمود».