باب (۱۶): هرگاه که اسلام، واقعی نباشد
۲۶- «عن سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَعْطَى رَهْطًا وَسَعْدٌ جَالِسٌ، فَتَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ ج رَجُلاً هُوَ أَعْجَبُهُمْ إِلَيَّ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَكَ عَنْ فُلانٍ؟ فَوَاللَّهِ إِنِّي لأَرَاهُ مُؤمِنًا، فَقَالَ: «أَوْ مُسْلِمًا؟» فَسَكَتُّ قَلِيلاً ثُمَّ غَلَبَنِي مَا أَعْلَمُ مِنْهُ، فَعُدْتُ لِمَقَالَتِي فَقُلْتُ: مَا لَكَ عَنْ فُلانٍ؟ فَوَاللَّهِ إِنِّي لأَرَاهُ مُؤمِنًا، فَقَالَ: «أَوْ مُسْلِمًا؟» ثُمَّ غَلَبَنِي مَا أَعْلَمُ مِنْهُ فَعُدْتُ لِمَقَالَتِي وَعَادَ رَسُولُ اللَّهِ ج ثُمَّ قَالَ: «يَا سَعْدُ إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ، وَغَيْرُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْهُ، خَشْيَةَ أَنْ يَكُبَّهُ اللَّهُ فِي النَّارِ»».(بخارى:۲۷)
ترجمه: «سعد بن ابی وقاص سمیگوید: رسول الله جاموالی را میان گروهی از مسلمانان توزیع كرد در حالی كه من آنجا نشسته بودم. آنحضرت جبه یكی از حاضرین، كه به نظر من، بهترین شخص، در میان آنان بود، چیزی نداد. عرض كردم: ای رسول خدا! چرا فلانی را محروم كردی؟ به خدا سوگند، به نظر من، او فردی مؤمن است. رسول الله جفرمود: «مؤمن است یا مسلمان»؟ اندكی سكوت نمودم. سپس بخاطر شناختی كه از او داشتم، كنترلم را از دست دادم و دوباره همان سؤال را تكرار نمودم وگفتم: یا رسول الله! چرا فلانی را محروم كردی؟ من او را مؤمن میدانم. رسول الله جفرمود: «مؤمن یا مسلمان»؟ باز هم اندكی سكوت نمودم. سپس، بخاطر شناختی كه از او داشتم، كنترلم را از دست دادم و دوباره همان سؤال را تكرار نمودم و رسول خدا جهمان سخنش را تكرار نمود. آنگاه، فرمود: «ای سعد! من به كسانی مال عطا مینمایم كه میترسم از اسلام برگردند و بخاطر انصراف از اسلام، خداوند آنان را با صورت، دوزخ اندازد، و حال آنكه میدانم كسانی بهتر و محبوبتر از آنان، وجود دارند»».
(حدیث مذكور دو مطلب بسیار مهم به ما میآموزد: یكی اینكه هیچ عمل رسول الله جخالی از حكمت و مصلحت نبود هر چند كه ما نتوانیم به راز آن پی ببریم. دوم اینكه ایمان، یک چیز قلبی و پنهانی است. درباره اینكه فلانی، مسلمان است میتوان قضاوت نمود. اما درباره اینكه مؤمن است، صد در صد قضاوت نمودن، بسیارمشكل است[۲] .
[۲] مترجم.