باب (۱۱): کودک چه وقت میتواند در حلقه علم حدیث بنشیند؟
۶۸- «وَعَنْهُ س قَالَ: أَقْبَلْتُ رَاكِبًا عَلَى حِمَارٍ أَتَانٍ، وَأَنَا يَوْمَئِذٍ قَدْ نَاهَزْتُ الإِحْتِلامَ، وَرَسُولُ اللَّهِ ج يُصَلِّي بِمِنًى إِلَى غَيْرِ جِدَارٍ، فَمَرَرْتُ بَيْنَ يَدَيْ بَعْضِ الصَّفِّ، وَأَرْسَلْتُ الأَتَانَ تَرْتَعُ، فَدَخَلْتُ فِي الصَّفِّ، فَلَمْ يُنْكَرْ ذَلِكَ عَلَيَّ». (بخارى:۷۶)
ترجمه: «از عبدالله بن عباس بمیگوید: روزی، در دوران نوجوانی، سوار بر ماده الاغی بودم و بسوی سرزمین «منا» میرفتم. رسول الله جدر «منا» بدون اینكه سترهای گذاشته باشد، مشغول نماز بود. الاغم را برای چرا رها كرده، از جلوی بعضی از نماز گزاران عبور كردم و خود را به صف نماز رساندم. كسی مرا بر این كار، سرزنش نكرد».
۶۹- «عَنْ مَحْمُودِ بْنِ الرَّبِيعِ س قَالَ: عَقَلْتُ مِنَ النَّبِيِّ ج مَجَّةً مَجَّهَا فِي وَجْهِي وَأَنَا ابْنُ خَمْسِ سِنِينَ مِنْ دَلْوٍ».(بخارى:۷۷)
ترجمه: «محمود بن ربیع سمیگوید: بخوبی یاد دارم زمانی كه من پنج ساله بودم، رسول الله جاندكی آب از دلوی برداشت و پس از مضمضه، آبها را برچهره من پاشید».