باب (۱۰): شروط جایز برای مکاتب
۱۱۳۸- «عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ بَرِيرَةَ جَاءَتْ تَسْتَعِينُهَا فِي كِتَابَتِهَا وَلَمْ تَكُنْ قَضَتْ مِنْ كِتَابَتِهَا شَيْئًا، قَالَتْ لَهَا عَائِشَةُ: ارْجِعِي إِلَى أَهْلِكِ فَإِنْ أَحَبُّوا أَنْ أَقْضِيَ عَنْكِ كِتَابَتَكِ وَيَكُونَ وَلاؤُكِ لِي فَعَلْتُ، فَذَكَرَتْ ذَلِكَ بَرِيرَةُ لأَهْلِهَا فَأَبَوْا، وَقَالُوا: إِنْ شَاءَتْ أَنْ تَحْتَسِبَ عَلَيْكِ فَلْتَفْعَلْ وَيَكُونَ وَلاؤُكِ لَنَا، فَذَكَرَتْ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ج: «ابْتَاعِي فَأَعْتِقِي، فَإِنَّمَا الْوَلاءُ لِمَنْ أَعْتَقَ». قَالَ: ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ج فَقَالَ: «مَا بَالُ أُنَاسٍ يَشْتَرِطُونَ شُرُوطًا لَيْسَتْ فِي كِتَابِ اللَّهِ، مَنِ اشْتَرَطَ شَرْطًا لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَلَيْسَ لَهُ وَإِنْ شَرَطَ مِائَةَ مَرَّةٍ، شَرْطُ اللَّهِ أَحَقُّ وَأَوْثَقُ»». (بخارى: ۲۵۶۱)
ترجمه: «از عایشه لروایت است كه: بریره لنزد وی آمد و در مورد كتابت خود (پرداخت مال برای آزادی خویش) كمک خواست. و هنوز چیزی از مال كتابت را پرداخت نكرده بود. عایشه لبه وی گفت: نزد مالک خود برگرد و بگو اگر موافق هستند. من (عایشه) پول كتابت را پرداخت میكنم مشروط به اینكه ولای تو از آنِ من باشد. بریره به مالكش این پیشنهاد را ارائه داد. اما آنها نپذیرفتند وگفتند: اگر عایشه لدر حق تو چنین احسانی میكند، بكند. ولی ولای تو از آنِ ما است. عایشه لاین مطلب را برای رسول اكرم جبازگو نمود. رسول الله جفرمود: «بریره را بخر و آزاد كن. همانا حق ولاء از آنِ كسی است كه او را آزاد میكند». روای میگوید: بعد از آن، رسول الله جبرخاست و فرمود: «چرا بعضی از مردم، شرطهایی میگذارند كه در كتاب خدا نیست؟ هركس، شرطی بگذارد كه در كتاب خدا وجود ندارد، آن شرط، باطل است. اگر چه، صد بار هم شرط بگذارد. (باید دانست كه) شرط خداوند سزاوارتر و محكمتر است»». (كه انجام گیرد).