باب (۵): اگر لباس، تنگ باشد
۲۳۳- «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ ج فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، فَجِئْتُ لَيْلَةً لِبَعْضِ أَمْرِي، فَوَجَدْتُهُ يُصَلِّي، وَعَلَيَّ ثَوْبٌ وَاحِدٌ، فَاشْتَمَلْتُ بِهِ، وَصَلَّيْتُ إِلَى جَانِبِهِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «مَا السُّرَى يَا جَابِرُ»؟ فَأَخْبَرْتُهُ بِحَاجَتِي، فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ: «مَا هَذَا الاشْتِمَالُ الَّذِي رَأَيْتُ»؟ قُلْتُ: كَانَ ثَوْبٌ، قَالَ: «فَإِنْ كَانَ وَاسِعًا فَالْتَحِفْ بِهِ، وَإِنْ كَانَ ضَيِّقًا فَاتَّزِرْ بِه»».(بخارى:۳۶۱)
ترجمه: «جابر بن عبد الله بمیگوید: دریكی ازسفرها، همراه رسول خدا جبودم. شبی برای كار شخصی خود، نزد رسول الله جرفتم.آنحضرت جمشغول نماز خواندن بود. من فقط یک قطعه لباس داشتم كه خود را در آن پیچیده بودم.كنارآنحضرت جبه نماز ایستادم. پس از اتمام نماز، رسول الله جفرمود: «ای جابر! در این هنگام از شب چرا آمدهای»؟ من منظورم را برای رسول الله جبیان كردم. آنگاه رسول الله جفرمود: «چرا خود را چنین در چادر پیچیدهای»؟ عرض كردم: ای پیامبرخدا! همین یک قطعه پارچه را داشتم. (و چارهای جز این نداشتم). رسول الله جفرمود: «اگر پارچه بزرگ است، آن را دورخود بپیچان و اگر كوچک است، بجای شلوار از آن استفاده كن»».
۲۳۴- «عَنْ سَهْلٍ س قَالَ: كَانَ رِجَالٌ يُصَلُّونَ مَعَ النَّبِيِّ ج عَاقِدِي أُزْرِهِمْ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ، كَهَيْئَةِ الصِّبْيَانِ، وَيُقَالُ لِلنِّسَاءِ: «لا تَرْفَعْنَ رُءُوسَكُنَّ حَتَّى يَسْتَوِيَ الرِّجَالُ جُلُوسًا»».(بخارى:۳۶۲)
ترجمه: «سهل سمیگوید: مردانی با رسول الله جنماز میخواندند كه ازارهای خود را (كه بجای شلوار از آنها استفاده میكردند) مانند كودكان بر گردنهای خود، بسته بودند.آنحضرتجخطاب به زنان فرمود: «تا وقتیكه مردان، سر از سجده برنداشتهاند، شما سر از سجده، بر ندارید»».