باب (۴): استفاده از گاو برای کشاورزی
۱۰۶۵- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «بَيْنَمَا رَجُلٌ رَاكِبٌ عَلَى بَقَرَةٍ الْتَفَتَتْ إِلَيْهِ فَقَالَتْ: لَمْ أُخْلَقْ لِهَذَا، خُلِقْتُ لِلْحِرَاثَةِ، قَالَ: آمَنْتُ بِهِ أَنَا وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ، وَأَخَذَ الذِّئْبُ شَاةً فَتَبِعَهَا الرَّاعِي، فَقَالَ لَهُ الذِّئْبُ: مَنْ لَهَا يَوْمَ السَّبُعِ، يَوْمَ لا رَاعِيَ لَهَا غَيْرِي، قَالَ: آمَنْتُ بِهِ أَنَا وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ»».(بخارى: ۲۳۲۴)
ترجمه: «از ابوهریره سروایت است كه نبی اكرم جفرمود: «در حالی كه مردی، سوار بر گاوی بود، گاو، به طرف آن شخص، نگاه كرد و گفت: من، برای سواری، آفریده نشدهام. بلكه برای زراعت و شخم زدن، آفریده شدهام». و رسولالله جفرمود: «من و ابوبكر و عمر به این سخن، ایمان آوردیم. همچنین، گرگی، گوسفندی را گرفت و فرار كرد. چوپان، گرک را دنبال كرد. گرگ به او گفت: امروز تو گوسفند را رهانیدی. اما روز درندگان، كه چوپانی بجز من، وجود ندارد، چه كسی آن را از چنگال من، نجات میدهد»؟ رسولالله جدوباره، فرمود: «من و ابوبكر و عمر به این سخن، ایمان آوردیم»».