باب (۳۷): بوسیدن حجر الاسود
۸۱۰- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب: أَنَّهُ سَأَلَه رَجُلٌ عَنِ اسْتِلامِ الْحَجَرِ، فَقَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَسْتَلِمُهُ وَيُقَبِّلُهُ. فَقَالَ الرجل: أَرَأَيْتَ إِنْ زُحِمْتُ، أَرَأَيْتَ إِنْ غُلِبْتُ؟ قَالَ: اجْعَلْ أَرَأَيْتَ بِالْيَمَنِ، رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَسْتَلِمُهُ وَيُقَبِّلُهُ».(بخارى: ۱۶۱۱)
ترجمه: «از عبد الله بن عمر بروایت است كه: مردی (از اهل یمن) از او درباره استلام حجر الاسود پرسید. وی گفت: من رسول الله جرا دیدم كه حجرالاسود را میبوسید و استلام میكرد. آن شخص، گفت: اگر ازدحام جمعیت بود و یا نتوانستم به آنجا برسم، آنگاه، چه كار كنم؟ ابن عمر بگفت: اگر، مگرها را در یمن بگذار. من رسول الله جرا دیدم كه آن را استلام میكرد و میبوسید».