باب (۵۷): برداشتن زاد و توشۀ جنگ (یا سفر)
۱۲۶۸- «عَنْ أَسْمَاءَ ل قَالَتْ: صَنَعْتُ سُفْرَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِي بَيْتِ أَبِي بَكْرٍ حِينَ أَرَادَ أَنْ يُهَاجِرَ إِلَى الْمَدِينَةِ، قَالَتْ: فَلَمْ نَجِدْ لِسُفْرَتِهِ وَلا لِسِقَائِهِ مَا نَرْبِطُهُمَا بِهِ، فَقُلْتُ لِأَبِي بَكْرٍ: وَاللَّهِ مَا أَجِدُ شَيْئًا أَرْبِطُ بِهِ إِلا نِطَاقِي، قَالَ: فَشُقِّيهِ بِاثْنَيْنِ، فَارْبِطِيهِ بِوَاحِدٍ السِّقَاءَ وَبِالآخَرِ السُّفْرَةَ، فَفَعَلْتُ، فَلِذَلِكَ سُمِّيَتُ ذَاتَ النِّطَاقَيْنِ». (بخارى: ۲۹۷۹)
ترجمه: «اسماء لمیگوید: هنگامی كه رسول خدا جمیخواست به مدینه، هجرت نماید، توشه سفر آنحضرت جرا در خانه ابوبكر، آماده كردم. اما چیزی كه كیسه توشه و دهانه مشک آب را ببندیم پیدا نكردیم. به پدرم، ابوبكر، گفتم: به خدا سوگند كه من برای بستن زاد سفر، چیزی جز كمربند خود، پیدا نكردم. پدر گفت: آنرا دو قسمت كن. با یكی دهانه كیسه و با دیگری، دهانه مشک را ببند. پس من هم چنین كردم. بدین جهت، ذات النطاقین (صاحب دو كمر بند) نامیده شدم. (گفتنی است كه رسول الله جایشان را ذات النطاقین نامید)».