باب (۱): نام گذاری مولود
۱۸۸۸- «عَنْ أَبِي مُوسَى س قَالَ: وُلِدَ لِي غُلامٌ فَأَتَيْتُ بِهِ النَّبِيَّ ج فَسَمَّاهُ إِبْرَاهِيمَ، فَحَنَّكَهُ بِتَمْرَةٍ، وَدَعَا لَهُ بِالْبَرَكَةِ، وَدَفَعَهُ إِلَيَّ».(بخارى: ۵۴۶۷)
ترجمه: «ابوموسی سمیگوید: صاحب فرزند پسری شدم. او را نزد نبی اكرم جآوردم. آنحضرت جاو را ابراهیم نامید. سپس خرمایی جوید و به كاماش مالید و برایش دعای بركت نمود و او را به من تحویل داد».
۱۸۸۹- «عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِي بَكْرٍ ب: أَنَّهَا وَلَدَتْ عَبْدَاللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ. تَقَدَّمَ فِي حَدِيثِ الهِجْرَةِ، وَزَادَ هُنَا: فَفَرِحُوا بِهِ فَرَحًا شَدِيدًا، لأَنَّهُمْ قِيلَ لَهُمْ: إِنَّ الْيَهُودَ قَدْ سَحَرَتْكُمْ، فَلا يُولَدُ لَكُمْ».(بخارى: ۵۴۶۹)
ترجمه: «اسماء دختر ابوبكر بمیگوید: هنگامی كه عبدالله بن زبیر ببدنیا آمد... حدیث در گذشته بیان شد (كه او را نزد رسول الله جآوردم. پیامبر اكرم جخرمایی جوید و آنرا در دهان كودک گذاشت و برایش دعای بركت نمود). اسماء در این حدیث میافراید: مسلمانان از متولد شدن عبدالله, بسیار خوشحال شدند زیرا به آنها گفته بودند كه یهودیها برای شما جادو كردهاند و شما صاحب فرزند, نخواهید شد».