باب(۸۱): چگونه اسلام بر کودک، عرضه شود؟
۱۲۹۳- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَامَ النَّبِيُّ ج فِي النَّاسِ، فَأَثْنَى عَلَى اللَّهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ ذَكَرَ الدَّجَّالَ فَقَالَ: «إِنِّي أُنْذِرُكُمُوهُ وَمَا مِنْ نَبِيٍّ إِلا قَدْ أَنْذَرَهُ قَوْمَهُ، لَقَدْ أَنْذَرَهُ نُوحٌ قَوْمَهُ وَلَكِنْ سَأَقُولُ لَكُمْ فِيهِ قَوْلاً لَمْ يَقُلْهُ نَبِيٌّ لِقَوْمِهِ: تَعْلَمُونَ أَنَّهُ أَعْوَرُ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِأَعْوَرَ»».(بخارى: ۳۰۵۷)
ترجمه: «ابن عمر بمیگوید: نبی اكرم جدرمیان مردم، برخاست و آنطور كه شایسته خدا است، او را حمد و ثنا گفت. سپس، سخن از دجال به میان آورد و فرمود: «من شما را از او بر حذر میدارم. و هیچ پیامبری نیامده مگر اینكه قوماش را از او برحذر داشته است. از آن جمله، نوح نیز قوماش را برحذر داشته است. اما من درباره او سخنی میگویم كه هیچ پیامبری برای قوماش نگفته است. دجال، یک چشم و احول است. ولی خداوند، چنین نیست». (زمانی كه دجال میآید، ادعای خدایی میكند)».