باب (۳۳): اگر کسی خواست نماز را برای مردم اقامه کند ولی امام اصلی آمد
۴۰۲- «عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِيِّ ج: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج ذَهَبَ إِلَى بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ لِيُصْلِحَ بَيْنَهُمْ، فَحَانَتِ الصَّلاةُ، فَجَاءَ الْمُؤَذِّنُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ، فَقَالَ: أَتُصَلِّي لِلنَّاسِ فَأُقِيمَ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَصَلَّى أَبُو بَكْرٍ، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَالنَّاسُ فِي الصَّلاةِ، فَتَخَلَّصَ حَتَّى وَقَفَ فِي الصَّفِّ، فَصَفَّقَ النَّاسُ، وَكَانَ أَبُوبَكْرٍ لا يَلْتَفِتُ فِي صَلاتِهِ، فَلَمَّا أَكْثَرَ النَّاسُ التَّصْفِيقَ الْتَفَتَ، فَرَأَى رَسُولَ اللَّهِ ج، فَأَشَارَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ج أَنِ امْكُثْ مَكَانَكَ، فَرَفَعَ أَبُو بَكْرٍ س يَدَيْهِ، فَحَمِدَ اللَّهَ عَلَى مَا أَمَرَهُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ج مِنْ ذَلِكَ، ثُمَّ اسْتَأْخَرَ أَبُو بَكْرٍ حَتَّى اسْتَوَى فِي الصَّفِّ، وَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ج فَصَلَّى، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَثْبُتَ إِذْ أَمَرْتُكَ»؟ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: مَا كَانَ لابْنِ أَبِي قُحَافَةَ أَنْ يُصَلِّيَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ج. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا لِي رَأَيْتُكُمْ أَكْثَرْتُمُ التَّصْفِيقَ، مَنْ رَابَهُ شَيْءٌ فِي صَلاتِهِ فَلْيُسَبِّحْ، فَإِنَّهُ إِذَا سَبَّحَ الْتُفِتَ إِلَيْهِ، وَإِنَّمَا التَّصْفِيقُ لِلنِّسَاءِ»».(بخارى:۶۸۴)
ترجمه: «سهل بن سعد ساعدی سمیگوید: روزی رسول الله جنزد قبیله بنی عمرو ابن عوف رفت تا میان آنان، صلح و آشتی برقراركند. وقت نماز فرا رسید. مؤذن نزد ابوبكرسآمد و گفت: اگر شما امامت میكنید تا اقامه گویم. ابو بكر سفرمود: آری.آنگاه، اقامه گفته شد و ابوبكرسنماز را شروع كرد. در آن اثنا، رسول الله جتشریف آورد و از میان صفها عبور نمود و خود را به صف اول، رساند. مردم دستها را به یكدیگر زدند تا ابوبكر را از آمدن آنحضرت جبا خبر سازند. اما ابوبكرسدر حال نماز، به اطراف خود توجه نمیكرد. سرانجام، مردم چندین بار، دست زدند تا اینكه ابوبكر متوجه پیامبر جشد. رسول الله جبا اشاره به ابوبكر سفهماند كه سَر جایـَت بمان و به نماز ادامه بده. ابوبكرسدستهایش را بلند كرد و برای كاری كه رسول خدا جاو را به آن، امر كرده بود، خدا را سپاس گفت و به صف نمازگزاران پیوست. آنگاه، رسول خدا ججلو رفت و امامت كرد. و پس از اتمام نماز، خطاب به ابوبكرسفرمود: «ای ابوبكر! وقتی من به تو دستور دادم كه سر جایت بمان، چرا قبول نكردی»؟ ابوبكر سعرض كرد: ای پیامبر گرامی خدا! برای پسر ابو قحافه شایسته نیست كه رسول الله جرا امامت نماید. بعد از آن، رسولالله جخطاب به سایر نمازگزاران فرمود: « چرا شما اینهمه كف زدید؟ هرگاه در اثناء نماز، مشكلی پیش آمد، «سبحان الله» بگویید. آنگاه، امام متوجه میشود. كف زدن، مخصوص زنان است»».