باب (۱۲): کسی که در زمان رسول اکرم ج،کفناش را قبلاً آماده کرد و به او اعتراض نشد
۶۴۲- «عَنْ سَهْلٍ س: أَنَّ امْرَأَةً جَاءَتِ النَّبِيَّ ج بِبُرْدَةٍ مَنْسُوجَةٍ فِيهَا حَاشِيَتُهَا، أَتَدْرُونَ مَا الْبُرْدَةُ؟ قَالُوا: الشَّمْلَةُ، قَالَ: نَعَمْ، قَالَتْ: نَسَجْتُهَا بِيَدِي فَجِئْتُ لأَكْسُوَكَهَا، فَأَخَذَهَا النَّبِيُّ ج مُحْتَاجًا إِلَيْهَا، فَخَرَجَ إِلَيْنَا، وَإِنَّهَا إِزَارُهُ، فَحَسَّنَهَا فُلانٌ فَقَالَ: اكْسُنِيهَا، مَا أَحْسَنَهَا! قَالَ الْقَوْمُ: مَا أَحْسَنْتَ، لَبِسَهَا النَّبِيُّ ج مُحْتَاجًا إِلَيْهَا، ثمَّ سَأَلْتَهُ، وَعَلِمْتَ أَنَّهُ لا يَرُدُّ، قَالَ: إِنِّي وَاللَّهِ مَا سَأَلْتُهُ لأَلْبَسَهَا، إِنَّمَا سَأَلْتُهُ لِتَكُونَ كَفَنِي، قَالَ: سَهْلٌ: فَكَانَتْ كَفَنَهُ».(بخارى: ۱۲۷۷).
ترجمه: «سهل سمیگوید: زنی، چادری را كه كناره آن، بافتنی داشت، به آنحضرت جهدیه داد ـ راوی از مردم پرسید: آیا میدانید بُرده چیست؟ گفتند: چادری پُرز دار است. سهل گفت: صحیح است ـ و گفت: این چادر را با دست خودم بافتهام و نزد شما آوردهام تا آنرا بپوشید. رسول خدا جكه به آن نیاز داشت، آنرا پذیرفت و بعنوان ازار، از آن استفاده كرد. یكی از اصحاب، آنرا پسندید و گفت: چقدر زیبا است! آنرا به من بدهید. مردم، به او گفتند:كار خوبی نكردی. زیرا رسول الله جبدان نیاز داشت و آن را پوشیده بود. با وجود این، تو آن را طلب كردی. و میدانی كه هر گاه از رسول الله جچیزی خواسته شود، دریغ نخواهد كرد. آن شخص گفت: بخدا سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نكردم. بلكه میخواهم آن را كفن خود، نمایم. سهل میگوید: سرانجام، همان چادر، كفن آن شخص، گردید».