ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۲۳): کسی که چیزی بخرد و بلافاصله آن را هبه کند

باب (۲۳): کسی که چیزی بخرد و بلافاصله آن را هبه کند

۹۹۹- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ ج فِي سَفَرٍ، فَكُنْتُ عَلَى بَكْرٍ صَعْبٍ لِعُمَرَ، فَكَانَ يَغْلِبُنِي، فَيَتَقَدَّمُ أَمَامَ الْقَوْمِ، فَيَزْجُرُهُ عُمَرُ وَيَرُدُّهُ ثُمَّ يَتَقَدَّمُ، فَيَزْجُرُهُ عُمَرُ وَيَرُدُّهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج لِعُمَرَ: «بِعْنِيهِ» قَالَ: هُوَ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: «بِعْنِيهِ». فَبَاعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «هُوَ لَكَ يَا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عُمَرَ تَصْنَعُ بِهِ مَا شِئْتَ»».(بخارى: ۲۱۱۵)

ترجمه: «عبدالله بن عمر بمی‌گوید: در سفری، همراه رسول ‏الله جبودم. و بر شتری جوان و سركش كه از پدرم بود، سوار بودم. گاهی از كنترل من خارج می‌شد و از كاروان، جلو می‏افتاد. عمرسآن را متوقف می‌كرد و به عقب می‌راند. ولی دوباره، جلو می افتاد. عمرساو را تنبیه می‌كرد و برمی گرداند. رسول خدا جبه عمر سگفت: «او را به من بفروش». عمرسگفت: ای رسول خدا! از آنِ شما باشد. رسول ‏الله جفرمود: «آن را به من بفروش». عمر سآن را به رسول خدا جفروخت. سپس، رسول ‏الله جخطاب به عبدالله بن عمر بفرمود: «ای عبد الله! او مال تو باشد و هر چه می‌خواهی، با او بكن»».