باب (۳۹): اگر مشرکی، هنگام مرگ، لا اله الا الله بگوید
۶۷۵- «عَنِ الْمُسَيَّبِ بْنِ حَزْنٍ س قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا طَالِبٍ الْوَفَاةُ، جَاءَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج، فَوَجَدَ عِنْدَهُ أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ، وَعَبْدَاللَّهِ بْنَ أَبِي أُمَيَّةَ بْنِ الْمُغِيرَةِ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لأَبِي طَالِبٍ: «يَا عَمِّ، قُلْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، كَلِمَةً أَشْهَدُ لَكَ بِهَا عِنْدَ اللَّهِ». فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ وَعَبْدُاللَّهِ بْنُ أَبِي أُمَيَّةَ: يَا أَبَا طَالِبٍ، أَتَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ؟ فَلَمْ يَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ ج يَعْرِضُهَا عَلَيْهِ، وَيَعُودَانِ بِتِلْكَ الْمَقَالَةِ، حَتَّى قَالَ أَبُو طَالِبٍ آخِرَ مَا كَلَّمَهُمْ: هُوَ عَلَى مِلَّةِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ. وَأَبَى أَنْ يَقُولَ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَمَا وَاللَّهِ لأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ مَا لَمْ أُنْهَ عَنْكَ». فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِ: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ﴾[التوبة: ۱۱۳] ».(بخارى:۱۳۶۰)
ترجمه: «مسیب بن حَزن سمیگوید: هنگامی كه وفات ابوطالب نزدیک شد، رسول الله جنزد او رفت. ابوجهل و عبدالله بن اَبی امیه نیز در آنجا، نشسته بودند. رسول الله جبه ابوطالب فرمود: «ای عموی من! فقط یک كلمه، لااله الاالله بگو تا بر ایمان تو نزد ال،له گواهی دهم». ابو جهل و عبد الله بن ابی امیه گفتند: ای ابوطالب! آیا میخواهی از دین عبدالمطلب، برگردی؟ رسول الله جهمچنان كلمه توحید را به او عرضه میكرد و ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه سخن خود را تكرار میكردند. تا جایی كه آخرین سخن ابوطالب، این بود كه: من بر دین عبدالمطلب هستم. و از گفتن كلمه لااله الا الله اعراض كرد. رسول خدا جفرمود: «به خدا سوگند! برای تو طلب استغفار خواهم كرد مگر اینكه خدا مرا از این كار، باز دارد. سپس، خداوند آیه ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ﴾[التوبة: ۱۱۳] را در این مورد نازل فرمود. یعنی شایسته پیامبر و مومنان نیست كه كه برای مشركین و كسانی كه دوزخی بودنشان، روشن است, طلب آمرزش كنند, هر چند كه خویشاوندشان باشند».