سنتهای و ضو (مستحبات و ضو)
سنتهای و ضو عبارتند از قول و فعلی که درباره و ضو از پیامبرصثابت شده است، بدون اینکه لازم و و اجب باشند و یا کسی که آنها را ترک کند، مورد بازخواست قرار گیرد] و معنی سنت همین است –
سنن و ضو بشرح زیر میباشد:
۱- تسمیه در اول و ضو:
گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، در آغاز و ضو سنت است، و در این باره احادیثی نقل شده است که «ضعیف» میباشند، لیکن روی هم رفته، آنقدر قوی هستند، که بتوان آنها را، اصل دانست، گذشته از آن، خود گفتن بسم الله الرحمن الرحیم کار خوبی است و فی الجمله مشروعیت دارد.
۲- مسواک زدن، سواک کردن:
کلمهی «سواک» بر آن چوبی که بدان عمل مسواک کردن انجام میدهند و بر خود عمل سواک کردن، اطلاق میشود.
مسواک زدن عبارت است از تمییز کردن و مالیدن دندانها با آن چوب مخصوص یا هر چیز خشنی که بدرد آن کار بخـورد - و دهان و دندانها را تمیز کند - بهترین چیز برای مسواک کـردن چوب «اراک» است، که از حجاز میآورند، زیرا از جمله خواص آن، تحکیم لثه و جلوگیری از بیماریهای دندان و تقویت هاضمه و ادرار آور بودن را، برشمردهاند. اگرچه اصل عمل سنت به هر چیزی که زردی و چرک دندان را از بین ببرد، حاصل میشود مانند مسواک و امثال آن.
از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبرصفرموده است: «لولا أن أشق على أمتی لامرتهم بالسواك عند كل وضوء»،«اگر خوف مشقت در تنگنا قرار دادن امت نبود، دستور میدادم که همیشه در و قت و ضوگرفتن، مسواک بزنند». مالک و شافعی و بیهقی و حاکـم آن را روایت کـردهاند.
از عایشهلروایت شده است که پیامبرصفرمودهاند: «السواك مطهرة للفم، مرضاة للرب»«سواک زدن پاکیزگی دهان و مایه خوشنودی پروردگار است». احمد و نسائی و ترمذی آن را روایت کردهاند.
مسواک کردن در همهی اوقات مستحب است، لیکن در پنج و قت بیشتر مستحب است:
۱- بوقت و ضو
۲- بوقت نماز
۳- بوقت خواندن قرآن
۴- بوقت بیدار شدن از خواب
۵- بوقتی که دهان بو میگیرد.
مستحب بودن مسواک کردن برای روزهدار و غیر او در اول و آخر روز یکسان است، زیرا عامر بن ربیعهسگفته است: «رأیت رسول اللهصما لا أحصی، یتسوك وهو صائم»«بکرات بیشمار پیامبرصرا دیدهام که در حال روزه داری، سواک میکرد». احمد و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند. سنت است که بعد از سواک زدن، سواک را بشویند تا پاکیزه بماند. زیرا عایشهلگفته است: «كان النبیصیستاك فیعطینی السواك، لاغسله فأبدأ به فأستاك ثم أغسله وأدفعه إلیه»«پیامبرصسواک میزد آنگاه سواک را به من میداد که آن را بشویم، من اول خود با آن سواک میکردم، سپس آن را میشستم و به سوی او برمیگرداندم». ابوداود و بیهقی آن را روایت کردهاند.
برای کسی که دندانهایش افتاده است، سنت است که با انگشت خود این عمل را انجام دهد. زیرا عایشهلگوید از رسول خداصسوالکردم که: ای رسول خدا، آیا مردی که دندانهایش بیفتد، مسواک بکند؟ فرمود: «آری» گفتم چگونه؟ فرمود: «یدخل إصبعه فی فیه» «با انگشتش این کار را بکند». طبرانی آن را روایت کرده است.
۳- شستن هردو کف دست سه بار در آغار و ضو:
زیرا اوس پسر اوس ثقفی گفته است: «پیامبرصرا دیدم که و ضو میگرفت، سه بار کف دستها را شست». احمد و نسائی آن را روایت کردهاند. از ابوهریرهسروایت است که پیامبرصفرموده است: «إذا استیقظ أحدكم من نومه فلا یغمس یده فی إناء حتى یغسلها ثلاثا، فإنه لا یدری أین باتت یده»«هرگاه کسی از خواب بیدار شد، دستهای خود را، در ظرفی فرو نکند تا اینکه اول آنها را سه بار بشوید، زیرا او نمیداند که در مدت خواب، به چه چیزی دست زده است؟». جماعت محدثین آن را روایت کردهاند، جز آنکه بخاری عدد «سه مرتبه» را ذکر نکرده است.
۴- سه بار مضمضه کردن:
لقیط بن صبرهسگفته که پیامبرصفرمودهاند: «إذا توضأت فمضمض»«هرگاه خواستید و ضو بگیرید، مضمضه کنید» "= آب در دهان بگردانید". ابوداود و بیهقی آن را روایت کردهاند.
۵- استنشاق و استنثار سه بار:
آب در بینی گرداندن و به تندی آن را دور ریختن. ابوهریرهسگفته است که پیامبرصفرمودهاند: «إذا توضأ أحدكم فلیجعل فی أنفه ماء ثم لیستنثر»«هرکس خواست و ضو بگیرد، آب در بینی گرداند سپس آن را دور بریزد». شیخین و ابوداود آن را روایت کردهاند.
سنت است که استنشاق با دست راست، و استنثار با دست چپ انجام گیرد. زیرا از حضرت علیسروایت شده: «أنه دعا بوضوء فتمضمض واستنشق ونثر بیده الیسرى، ففعل هذا ثلاثا، ثم قال: هذا طهور نبی اللهص»«او برای و ضو آب خواست، سه بار مضمضه کرد و سه بار استنشاق نمود و با دست چپ آن را دور ریخت، سپس گفت: اینست و ضوی پیامبر خداص». احمد و نسائی آن را روایت کردهاند.
بهر صورت و شکلی آب به دهان و بینی برسد، سنت مضمضه و استنشاق تحقق مییابد، لیکن سنت صحیح و ثابت از پیامبرصآنست که هردو را با هـم انجام داد. از عبدالله بن زید روایت شده که: «پیامبرص، مضمضه و استنثار را با سه مشـت آب انجام داد». این حدیث متفق علیه است.
برای کسی که روزه نباشد مبالغه در مـضمضه و استنشاق سخت است. زیرا لقیطسگفته است که: گفتم: ای پیامبر خدای، و ضوی کامل را برایم بگو، فرمود: «أسبغ الوضوء وخلل بین الاصابع، وبالغ فی الاستنشاق إلا أن تكون صائما»«وضـو را بطور کامل بگیر و بین انگشـتان را بشوی و در استنشاق مبالغه کن مگر اینکه روزه باشی». پنج نفر از محدثین آن را روایت کردهاند و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است.
۶- تخلیل اللحیة: خلال کردن ریش با انگشتان و شستن لابلای موی ریش:
عثمانسگفته است: «أن النبیصكان یخلل لحیته»«پیامبرصریش خود را خلال میکرد = لابلای آن را میشست». ابن ماجه و ترمذی آن را روایت کردهاند، و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است. از انسسروایت شده که: «پیامبرصهرگاه میخواست و ضو بگیرد، یک مشت آب میگرفت و به زیر چانه میزد و بدان خلال ریش میکرد و میفرمود: «هكذا أمرنی ربیﻷ»پروردگارم چنین دستور داه است». ابوداود و بیهقی و حاکم آن را روایت کردهاند.
٧- تخلیل الاصابع: خلال کردن انگشان با همدیگر:
ابن عباسبگفته است که: پیامبر فرمود: «إذا توضأت فخلل أصابع یدیك ورجلیك» «هرگاه خواستید و ضو بگیرید انگشتان دست و پا را خلال کنید = لابلای آنها را بشوئید». احمد و ترمذی و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. از مستورد بن شدادسروایت شده که: «پیامبرصرا دیدم که با انگشت کوچکش انگشتان پای را خلال میکرد = لابلای آنها را پاک مینمود». هر پنج نفر بجز احمد آن را روایت کردهاند.
احادیثی نقل شده که بموجب آنها، حرکت دادن انگشتری و دستبند و امثال آن نیز سنت است، و لی آن احادیث به درجهی «صحیح» نرسیدهاند، لیکن عمل بدانها شایسته است، زیرا امر به «اسباغ و ضو» بطور کلی آن را نیز شامل میشود.
۸- تکرار کردن شستن اعضاء تا سه مرتبه = تثلیث الغسل:
سه بار شستن اندامهای و ضو، سنتی است که بطور غالب معمول بوده است، اگر خلاف آن روایت شده برای بیان جواز آن میباشد. عمرو بن شعیب از پدرش از جدششروایت کرده که: «یکنفر اعرابی، به خدمت پیامبرصآمد، کیفیت و ضو را از آنحضرت سوال کرد؟ همهی اعمال و ضو را سه بار سه بار به وی نشان داد و فرمود: «هذا الوضوء، فمن زاد على هذا فقد أساء وتعدى وظلم»«اینست و ضو، هر کس بر آن بیفزاید بیگمان کاری بد کرده و از حق تجاوز کرده و ستم نموده است». احمد و نسائی و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. و به روایت احمد و مسلم و ترمذی از عثمانسروایت است که اندامهای و ضو را سه بار میشست. و بطریق صحیحی از پیامبرصروایت شده است گهگاهی اندامها را در و ضو یکبار و گاهی دوبار میشست. اما دربارهی مسح سر، اکثر روایتها بر آنست که یکبار مسح میکرد.
٩- مقدم داشتن راست بر چپ در شستن -تیامن:
سنت است که دست راست و پای راست را قبل از دست چپ و پای چپ شست. از عایشهلروایت شده است که: «كان رسول اللهصیحب التیامن فی تنعله وترجله وطهوره، وفی شأنه كله»«پیامبرصهمواره ابتدا کردن به طرف راست را دوست میداشت خواه در کفش پوشیدن، و چه در شانه کردن مویش، و چه در و ضو و غسل و چه در سایر کارهایش». این حدیث متفق علیه است. از ابوهریرهسنقل شده است که پیامبرصفرمود: «إذا لبستم وإذا توضأتم فأبدءوا بأیمانكم»«هرگاه خواستید که لباس بپوشید و و ضو بگیرید از طرف راست شروع کنید». احمد و ابوداود و ترمذی و نسائی آن را روایت کردهاند.
۱۰- دست کشیدن بر اندامها همراه با آب = دلک:
دلک، عبارت است از کشیدن دست بر اندامها، همراه با آب یا بعد از آن. از عبدالله بن زیدسروایت شده است که: «أن النبیصأتى بثلث مد فتوضأ فجعل یدلك ذراعیه» «پیامبرصبا یک سوم مُدّ آب و ضو گرفت و بر بازوهایش دست کشید». ابن خزیمه آن را روایت کرده است. باز هم از وی نقل شده که: پیامبرصو ضو گرفت و میفرمود: هكذا: یدلك«اینچنین باید بر اندامها دست کشید».
ابو داود طیالسی و احمد و ابن حبان و ابویعلی آن را روایت کردهاند.
۱۱- موالات:
موالات، یعنی شستن اندامها در و ضو به دنبال هم باشد، و فاصلهای بین آنها و اقع نشود، و طوری نباشد که و ضو گیرنده در اثنای و ضو بهکار دیگری مشغول گردد، که عُرفاً انصراف از و ضو به حساب آید. سنت پیامبرصو عمل سلف و خلف مسلمانان بدین منوال بوده است.
۱۲- مسح کردن هردو گوش:
سنت بر آن است که داخل گوشها را با انگشتان سبابه = انگشتان نشان، و قسمت ظاهری آنها را با انگشتان شست = ابهام، همراه با همان آب سر، مسح کرد. از مقدام ابن معدیکربسروایت شده که: «أن رسول اللهصمسح فی وضوئه رأسه وأذنیه ظاهرهما وباطنهما، وأدخل أصبعه فی صماخی أذنیه»«پیامبرصدر و ضوی خویش، سر و دو قسمت بیرونی و درونی گوشهای خود را، مسح کرد و دو انگشت خود را داخل سوراخ گوشها فرو کرد». ابوداود و طحاوی آن را روایت کردهاند. از ابن عباسب، درباره کیفیت و ضوی پیامبرصروایت شده است که: «سر خود و گوشهایش را یکبار مسح کرد». احمد و ابوداود آن را روایت کردهاند. و در روایت دیگری آمده است که: «سر و گوشهای خود را مسح کرد، درون گوشها را با انگشتان سبابه و بیرونشان را با انگشتان شَست مسح کرد».
١٣- شستن پیشانی و دست و پاها بیشتر از حد معمولی=اطاله غرّة و تحجیل:
اطالهی غرّه یعنی جزئی از پیشانی سر را اضافه بر قسمت فرضی صورت بشوئیم. و اما «اطاله تحجیل» آنست که بالاتر از آرنجهای دست و بالاتر از قوزکهای پا را نیز بشوئیم.
ابوهریرهسگوید: پیامبرص، فرموده است: «إن أمتی یأتون یوم القیامة غرا محجلین من آثار الوضوء»«بیگمان امت من در روز قیامت براثر تکمیل و ضو چهره و دست و پایشان میدرخشد و آثار و ضو در چهره و دست و پایشان آشکار است»= به اسبان پیشانی سفید و دست و پا سفید میمانند، و نور، چهرهشان را فرا گرفته است". ابوهریره میگوید: هر کس میتواند پیشانی خویش را بیشتر شوید، از این کار غافل نماند". احمد و شیخین آن را روایت کردهاند.
از ابوزرعه نقل شده استکه: «ابوهریره آب برای و ضو خواست و و ضو گرفت، ساعد را تا بالاتر از آرنجها شست و پاها را بالاتر از قوزکها تا ساقها شست، گفتم: چرا چنین میکنی؟ گفت: این نهایت زینت و آرایش است». متن این حدیث از احمد است، و او آن را روایت کرده است. و اسناد آن بشرط شیخین «صحیح» است.
۱۴- صرفهجوئی در آب و ضو حتی اگر از آب دریا هم و ضو بگیرند:
از انسسروایت شده است که: پیامبرص: «یغتسل بالصاع (۳) إلى خمسة أمداد ویتوضأ بالمد»«پیامبر صلی الله علیه و سلم با یک صاع الی پنج مد غسل میکرد و با یک مد و ضو میگرفت ». این حدیث متفق علیه است. از عبدالله بن ابی زید روایت شده است که: مردی از ابن عباس پرسید: «كم یكفینی من الوضوء؟ قال مد، قال كم یكفینی للغسل؟ قال صاع، فقال الرجل: لا یكفینی، فقال: لا أم لك قد كفى من هو خیر منك: رسول اللهص»، «چقدر آب برای و ضو کفایت میکند؟ گفت: یک من آب، گفت: چقدر آب برای غسل کفایت میکند؟ گفت: چهار من آب، آن مرد گفت: برای من کافی نیست، ابن عباس گفت: مادرت به عزایت بنشیند!! برای کسی که از تو بهتر بود کفایت میکرد، یعنی رسول خداص». احمد و بزاز و طبرانی با سندی که رجال آن موثوق به، هستند، در کتاب «الکبیر» آن را روایت کردهاند. از عبدالله بن عمربروایت شده است که: «أن النبیصمر بسعد وهو یتوضأ فقال: ما هذا السرف یا سعد؟! فقال: وهل فی الماء من سرف؟ قال: نعم وإن كنت على نهر جار»[پیامبرصاز کنار سعد میگذشت که مشغول و ضو گرفتن بود، گفت: چرا اسراف میکنی ای سعد؟ گفت مگر در آب هم اسراف هست؟ فرمود: آری، اگر چه بر روی رود جاری هم باشی». احمد و ابن ماجه با سند ضعیفی آن را روایت کردهاند. با استعمال آب برای یک فایدهی غیرمشروع نیز اسراف تحقق میپذیرد، مانند اینکه بیش از سه بار اندامها را بشوئید، در حدیث عمرو بن شعیب که از پدرش و از جدش روایت کرده، آمده است که: «یکنفر اعرابی پیش پیامبرصآمد و از کیفیت و ضو سوال کرد، پیامبر آنرا، سه بار سه بار، به وی نشان داد و گفت: «اینست و ضوی کامل»، کسی که بر آن بیفزاید، بدی کرده و تجاوز و ستم نموده است». احمد و نسائی و ابن ماجه و ابن خزیمه با اسنادهای «صحیح» آن را روایت کردهاند.
از عبدالله بن مقفلسروایت شده که: از پیامبرص، شنیدم که میفرمود: «إنه سیكون فی هذه الامة قوم یعتدون فی الطهور والدعاء»«درمیان امت من گروهی خواهند آمد که در طهارت و دعا اسراف میکنند». احمد و ابوداود و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. بخاری گفته است: «اهل علم مکروه میدانستند که آب و ضو از اندازه آب و ضوی پیامبرص، تجاوز نماید».
۱۵- خواندن دعاها در اثنای و ضو:
دربارهی دعاهای و ضو، بجز حدیث ابوموسی اشعری چیزی از پیامبرصثابت نشده است. ابوموسیسگفته است: «به خدمت رسول اللهص، آمدم و برایش آب و ضو آوردم که و ضو گرفت و از ایشان شنیدم که چنین دعا میخواند: «اللهم اغفر لی ذنبی، ووسع لی فی داری، وبارك لی فی رزقی) فقلت: یا نبی الله سمعتك تدعو بكذا وكذا قال: (وهل تركن من شئ؟».«خداوندا گناهم را بیامرز، و ماوایم را گشایش ده، و روزیم را فراوان گردان، گفتم: ای پیامبر خدا، شنیدم که در دعای خود چنین و چنان میگفتی؟ فرمود: آیا چیزی را جا گذاشتهام؟». نسائی و ابن السنی با اسناد صحیح آن را روایت کردهاند. لکن نسائی آن را از جمله دعاهائی که بعد از فراغت از و ضو گفته میشود، ذکر کرده است. و ابن السنی آن را تحت عنوان «آنچه که در خلال و ضو گفته میشود» ذکر نموده است، نووی گفته است که هردو محتملند.
۱۶- دعای بعد از و ضو:
عمرسگفته است: پیامبرص، فرمودهاند: «ما منكم من أحد یتوضأ فیسبغ الوضوء ثم یقول: أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأشهد أن محمدا عبده ورسوله إلا فتحت له أبواب الجنة الثمانیة یدخل من أیها شاء»«هرکس از شما و ضوی کامل بگیرد، سپس بگوید: گواهی میدهم که هیچ معبود بحقی نیست بجز الله که یکتا و بیشریک است، و گواهی میدهم که محمد بنده و فرستاده و پیامآور خداست، خداوند درهای هشتگانه بهشت را به رویش میگشاید، از هرکدام بخواهد داخل میشود». مسلم آن را روایت کـرده است. و از ابـوسعید خـدری روایت شده که پیامبرص، فرموده است: «من توضأ فقال: سبحانك اللهم وبحمدك، أشهد أن لا إله إلا أنت، أستغفرك وأتوب إلیك كتب فی رق ثم جعل فی طابع فلم یكسر إلى یوم القیامة»«کسی که و ضو بگیرد و دعای فوق را بخواند، آن را درپوستی مینویسند سپس آن را مهر میکنند تا روز قیامت آن را باز نمیکنند». طبرانی آن را درکتاب «الاوسط» روایت کرده است، متن حدیث از طـبرانی است. و راویان آن شرایط راویان «صحیح» را دارند. و نسائی آن را روایت کرده و در آخرش گفته است: «ختم علیها بخاتم فوضعت تحت العرش فلم تكسر إلى یوم القیامة»«برآن مهر زده میشود و آن را در زیر عرش میگذارند و تا روز قیامت آن را نگه میدارند». نسائی «وقف» آن را تصویب کرده است. و اما دعای: «أللهم اجعلنی من التوابین، واجعلنی من المتطهرین»«خداوندا مرا از زمره توبهکنندگان و پاکان بیآلایش قرار ده». در روایت ترمذی آمده و گفته است که در حدیث و اسنادش «اضطراب» وجود دارد. و چندان «صحیح» بنظر نمـیرسد.
۱۷- دو رکعت نماز بعد از و ضو:
زیرا از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبرصبه بلال فرمود: «یا بلال حدثنی بأرجى عمل عملته فی الاسلام إنی سمعت دف نعلیك بین یدی فی الجنة. قال: ما عملت عملا أرجى عندی من انی لم أتطهر طهورا فی ساعة من لیل أو نهار إلا صلیت بذلك الطهور ما كتب لی أن أصلی».
«ای بلال، امیدوارکنندهترین عملت را در اسلام برایم بگو! زیرا صدای نعلین ترا در بهشت پیش از خود شنیدم. گفت: امیدوارکنندهترین عمل به نزد من آن بوده که در هر ساعت از شبانهروز که و ضو گرفته باشم، با آن و ضو، هر چقدر برایم مقدور شده باشد، نماز خواندهام». این حدیث متفق علیه است. از عبة بن عامرسروایت شده که: پیامبرصفرمود: «ما أحد یتوضأ فیحسن الوضوء ویصلی ركعتین یقبل بقلبه ووجهه علیهما إلا وجبت له الجنة»«هرکس بنحو احسن و ضو بگیرد و دو رکعت نماز بگذارد، که با تمام وجود و قلب خود متوجه آن باشد، بهشت برای او و اجب میگردد». مسلم و ابوداود و ابن ماجه و ابن خزیمه در کتاب صحیحش آن را روایت کردهاند. و از خمران مولای عثمان بن عفان روایت شده که: او عثمانسرا دیده است که آب و ضو خواست و سه بار دست راست خود را شست... ، و گفت: پیامبرصرا دیدم که چنین و ضو میگرفت، و فرمود: «من توضأ وضوئی هذا، ثم صلى ركعتین لا یحدث فیهما نفسه غفر له ما تقدم من ذنبه»«هرکس بمانند من و ضو بگیرد، سپس دو رکعت نماز بخواند و در آنها از و سوسهی نفس فارغ باشد، گناهان گذشتهی او آمرزیده میشود». مسلم و بخاری و دیگران آن را روایت کردهاند.
از ذکر سنتهای دیگر و ضو از قبیل: پاک کردن کنج چشمان، تمیز کردن چین و چروک صورت، حرکت دادن انگشتری و مسح کردن گردن، خودداری کردیم، زیرا احادیثی که در این باره روایت شده است بدرجهی «صحیح» نرسیدهاند. اگرچه برای تکمیل نظافت بدانها عمل میکنند.