شهادت بدوی و بیابان نشین و یا روستائی بر شهری
احمد و جماعتی از یارانش و ابوعید و در روایتی مالک گفتهاند که شهادت بدوی برعلیه شهری قبول نیست چون ابوهریره گفت که پیامبرصگفته است: «لا تجوز شهادة بدوی على صاحب قریة»«گواهی بدوی بر شهری روا نیست».
این خبر را ابوداود و ابن ماجه ذکر کرده و رجال اسناد آن مورد احتجاج مسلم در صحیح میباشد.
بدوی کسی است که در بیابان مینشیند و از محلی بمحل دیگر کوچ میکند و قروی کسی است که در شهر مینشیند. بدین جهت شهادت بدوی پذیرفته نمیشود که خشن و نادان است و کمتر حوادث شهری را دیده است، بنابراین شهادت او جای اعتبار نیست.
صحیح آنست که اگر عادل و مورد رضایت باشد، و از مردان همکیش ما باشد، شهادتش جایز باشد، آنچه که در قرآن درباره قبول شهادت عادل آمده است، فرق بین بدوی و قروی و شهری و دهاتی قایل نیست، بدوی بودنش با اهل شهر بودنش فرقی نمیکند.
شافعی و جمهور فقها چنینگفتهاند. و حدیث فوق درباره جاهل و نادان است و شامل بدوی نمیشود بدلیل اینکه پیامبرصدرباره ثبوت و رویت هلال شهادت بدوی را قبول کرده است.