اما صیغه طلاق که به آینده نسبت داده و موکول میشود
این و قتی است که طلاق مقارن با زمانیگردد و بزمانی موکول شود، که هرگاه زمان آن فرا رسید، طلاق و اقع شود مانند اینکهکسی بزنشگوید: «أنت طالق غدا» «فردا طلاق تو بیفتد». «انت طالق إلى راس السنة» «تا سر سال طلاق تو بیفتد». هرگاه در موعد مقرر زن در ملک او باشد طلاقش و اقع میشود، ابوحنیفه و مالکگویند: اگر کسی به زنش گوید: «أنت طالق إلى سنة» «تا یک سال طلاق توبیفتد» فورا طلاق اوواقع میشود و لازم نیست که یک سال بگذرد. و لی شافعی و احمدگویند پس از تمام شدن یکسال، طلاقش و اقع میشود.
ابن حزمگوید: هرگاهکسی گفت: «إذا جاء رأس الشهر فأنت طالق» «هرگاه ماه سرآمد و تمام شد طلاق توبیفتد» یا چیزی شبیه بدین عبارت را بگوید. نه الان و نه در موعد مقرر، طلاق او و اقع نمیشود. زیرا نه قرآن و نه سنت نبوی ازوقوع چنین طلاقی سخن نگفتهاند. تا آنجاکه ما میدانیم خداوند طلاق دادن زن مدخول بها = زنی که با وی همبستری شد. و غیرمدخول بها = زنی که با وی همبستری صورت نگرفته است، بما یاد داده است که این شیوه طلاق از آن نیست. «ومن یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه»«هرکس از حدود و مقررات خداوند بگذرد و تجاوزکند بخویشتن ستمکرده است». بعلاوه اگر طلاقی درزمان و قوع آن و اقع نشود یعنی و قتی که بدان تلفظ میگردد نیفتد محال است که درزمانی غیر و قوع آن، بیفتد یعنی در زمانی بیفتدکه لفظ طلاق درآن جاری نشده است.