ارتداد و رده = مرتد شدن واز دین اسلام برگشتن
رده در لغت یعنی بازگشت از همان راهی که از آنجا آمده است و ارتداد هم همچنین است جز آنکه اختصاص بهکفر دارد.
رده از نظر شرع یعنی برگشت و پشیمان شدن مسلمان عاقل بالغ، ازدین اسلام و کافر شدن او به اختیار و اراده خودش، بدون اینکه کسی او را مجبورکرده باشد، برای مذکر و مونث فرقی نمیکند. مرتد شدن دیوانه و کودک معتبر نیست، چون مکلف نیستند.
چون پیامبرصفرموده است: «رفع القلم عن ثلاث : عن النائم حتى یستیقظ، وعن الصبی حتى یحتلم ، وعن المجنون حتى یعقل»احمد و صاحبان سنن آن را روایتکرده و ترمذی آن را «حسن» دانسته است. و حاکمگفته که بشرط شیخین این حدیث صحیح است.
اگر کسی را مجبورکنندکه بکلمهکفر تلفظکند، و لی درقلبش ایمان باشد و قلبا مومن باشد، از مسلمان بودن خارج نمیشود. چون عمار بن یاسر را مجبورکردند که بهکلمهکفر تلفظ نماید و آن را تلفظ نمود و خداوند دراین باره چنین فرمود: ﴿مَن كَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِیمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُكۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡكُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٦﴾[النحل: ۱۰۶]. «کسانی که بعد از ایمان کافر شوند به جز آنها که تحت فشار و اجبار و اقع شدهاند، در حالی که قلبشان آرام با ایمان است و ایمان در قلبشان جایگرفته است، و لیکن آنها که سینه خود را برای پذیرشکفر گشودهاند و قلبا به کفر راضی هستند غضب خداوند بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان میباشد».
ابن عباسگفت: مشرکان عمار و پدر و مادرش سمیه و صهیب و بلال و خباب و سالم را گرفته بودند و آنان را سخت شکنجه مینمودند و سمیه را بدو تا شتربسته بودند و نیزهای را در شرمگاه او فرو کرده و به وی گفته بودندکه تو بخاطر مردان اسلام آوردهای. و بدینوسیلهکشته شد -بشهادت رسید -و شوهرش نیز کشته شد. این دو نفر نخستین شهیدانی هستند که در راه اسلام بشهادت رسیدند. و لی عمار تحت فشار و اجبار آنچه که از او خواسته بودند بدان تلفظ کرد و آن را بر زبان آورد سپس پیش پیامبرصرفت و آن را برای او بازگو نمود و اظهار بیتابی کرد. پیامبرصبه و یگفت: قلبت را چگونه مییابی؟ گفت: قلبم با ایمان آرام است و ایمان درآن مستقر است. پیامبرصفرمود: اگر باز هم شما را تحت فشار قرار دادند همینکار را بکن و اشکالی ندارد.