تهدید نسبت بهکسی که از پرداخت زکات خودداری کند
۱- خداوند میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤ یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا كَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡنِزُونَ٣٥﴾[التوبة: ۳۴-۳۵]. «کسانی که طلا و نقره و مال دنیا را انبار کرده و نگهداری میکنند و در راه خداوند و رفع نیازها و ضروریات مسلمانان خرج نمیکنند، ای محمد بدانان اعلام کن که در روز قیامت عذاب دردناک در انتظارشان میباشد. در آن روز آن طلا و نقره اندوخته شده را در آتش دوزخ گداخته کنند و با آن پیشانی و دندهها و پشتشان را داغ کنند و بدانان گفته میشود: این همان چیزی است که در دنیا اندوخته و در راه خدا و رفع نیازهای مسلمین خرج نکردهاید، پس بچشید عذاب آنچه که میاندوختید و در راه خدا خرج نمیکردید».
۲-خداوند فرماید: ﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾[آل عمران: ۱۸۰]. «اشخاصی که خداوند تعالی از فضل و رحمت خود به آنان مال دنیا و ثروت عطا فرموده است و آنان بخل و امساک کردهاند و درراه خدا انفاق و احسان نمیکنند،گمان نبرندکه این بخل و خویشتن داری از صرف آن در راه خدا، برای آنان عمل خوبی است، بلکه بخل برایشان بسیار بد است، در روز قیامت آن مالی که در احسان و انفاق بر آن بخلکردهاند، در گردنشان طوق و حلقه شده از سنگینی آن در زحمت خواهند بود. . . ».
امام احمد و شیخین از ابوهریره روایت کردهاند که پیامبرصفرمود: «ما من صاحب كنز لا یؤدی زكاته إلا أحمی علیه فی نار جهنم فیجعل صفائح فتكوى بها جنباه وجبهته حتى یحكم الله بین عباده فی یوم كان مقداره خمسین ألف سنة، ثم یرى سبیله، إما إلى الجنة، وإما إلى النار، وما من صاحب إبل لا یؤدی زكاتها إلا بطح لها بقاع قرقر كأوفر ما كانت، تسنن علیه، كلما مضى علیه أخراها ردت علیه أولاها، حتى یحكم الله بین عباده، فی یوم كان مقداره خمسین ألف سنة، ثم یرى سبیله إما إلى الجنة وإما إلى النار، وما من صاحب غنم لا یؤدی زكاتها إلا بطح لها بقاع قرقر كأوفر ما كانت فتطؤه بأظلافها ، وتنطحه بقرونها لیس فیها عقصاء ولا جلحاء ، كلما مضى علیه أخراها ردت علیه أولاها، حتى یحكم الله بین عباده فی یوم كان مقداره خمسین ألف سنة مما تعدون، ثم یرى سبیله، إما إلى الجنة، وإما إلى النار. قالوا: فالخیل یا رسول الله؟ قال: الخیل فی نواصیها ، أو قال: الخیل معقود فی نواصیها الخیر إلى یوم القیامة، الخیل ثلاثة: هی لرجل أجر، ولرجل ستر، ولرجل وزر، فأما التی هی له أجر فالرجل یتخذها فی سبیل الله ویعدها له فلا تغیب شیئا فی بطونها إلا كتب الله له أجرا، ولو رعاها فی مرج فما أكلت من شئ إلا كتب الله له بها أجرا، ولو سقاها من نهر كان له بكل قطرة تغیبها فی بطونها أجر، حتى ذكر الاجر فی أبوالها وأرواثها ولو استنت شرفا أو شرفین كتب له بكل خطوة یخطوها أجر. وأما التی هی له ستر، فالرجل یتخذها تكرما وتجملا، لا ینسى حتى ظهورها وبطونها فی عسرها ویسرها. وأما التی هی علیه وزر، فالذی یتخذها أشرا وبطرا وبذخا ، وریاء الناس فذلك الذی علیه الوزر قالوا: فالخمر یا رسول الله؟ قال: ما أنزل الله علی فیها شیئا إلا هذه الایة الجامعة الفاذة: ﴿فَمَن یَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَیۡرٗا یَرَهُۥ٧ وَمَن یَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا یَرَهُۥ٨﴾[الزلزلة: ۷-۸].
«هر صاحب کنزی که زکات آن را پرداخت نکند، در روز قیامت، آن پول و اندوخته او، درآتش جهنمگداخته میشود و بصورت و رقهایی درمیآید، که دندهها و پهلو و پیشانی وی را، بدان داغ میکنند، تا اینکه خداوند در روزی که باندازه یکهزار سال دنیایی طول میکشد، حساب بندگان خود را میرسد. سپس راه آن شخص معلوم میگردد، یا به بهشت میرود یا به جهنم. هرکسی که شترانی داشته باشد و زکات آنها را پرداخت نکرده باشد آنها را در و سیعترین دشت نگاه میدارند و از روی صاحبشان گذرانده میشوند، هرگاه آخرین شتر از روی او گذشت، مجدداً اولی را برمیگردانند و از روی او میگذرانند، تا میرسد به آخری و این عمل تکرار میشود تا اینکه خداوند در روزی که یکهزارسال طول میکشد حساب بندگان خود را برسد، آنوقت راه اونیزیا سوی بهشت است یا سوی دوزخ».
هر کسی که گوسفندانی داشته باشد و زکات آنها را نداده باشد درروز قیامت آنها را در دشتی بسیار و سیعی نگاه میدارند تا از روی نعش صاحبشان بگذرند و او را زیر سم خود لگدمالکنند و او را شاخ بزنند همینکه یکبار این عمل انجامگرفت مجدد تکرار میگردد تا اینکه خداوند در روز قیامت که یکهزار سال طول میکشد، به حساب بندگان خود رسیدگی مینماید. این عمل تکرار میگردد، آنگاه راه وی به سوی بهشت یا به سوی جهنم مشخص میشود. از پیامبرصپرسیدندکه زکات اسبان چه میشود؟ پیامبرصفرمود: خیرو برکت به پیشانی آنها بسته شده است تا روز قیامت. صاحبان اسبها سه گروهند: برایگروهی مزد و ثواب و برای گروهی پرده و عیب پوش و برای گروهی دیگر،گناه و و بال میباشند. اگر کسی اسبانی را که دارد، در راه خدا بکارگیرد و آنها را برای استفاده در راه خدا نگاهداری کند، باندازه علوفهای که میخورند، خداوند به صاحب آنها، پاداش عطا میفرماید. اگر آنها را در چراگاهی بچراند و در رودخانهای آنها را آب دهد، خداوند باندازه علوفهای که از آن چراگاه میخورند. و باندازه قطرات آبی که از آن رودخانه میآشامند، به صاحب آنها مزد و پاداش میدهد حتی خداوند مزد بول و مدفوع آنها را نیزبه وی میپردازد و اگر از تپه یا تپههایی نیز بالا روند باندازه گامهای آنها نیز خدا به صاحب آنها پاداش میدهد. اگر کسی اسبان را برای حفظ آبرو و آراستگی و زینت نگاهداریکند و در حال سختی و فراخی حقوق پشت و شکم آنها را فراموش نکند یعنی بیچارگان را بر آنها سوارکند و اززاد و و لد آنها نیز بخششکند و بحال آنها برسد، آنها برای او پرده عیب پوش میباشند. و اگر کسی اسبان را برای تفاخر و تکبر و سرکشی و تظاهر و خودنمایی نگاهداریکند، آنها برای وی عذاب و گناه و و بال هستند. از پیامبرصسوال شد: زکات خرما چه میشود؟ پیامبرصفرمود: خداوند درباره آنها چیزی به من نفرموده است مگراین آیه جامع: /که هرکس باندازه یک مثقال ذره نیکیکند، پاداش نیک آن را میبیند و هرکس باندازه یک مثقال ذره بدیکند پاداش بد آن را میبیند».
شیخین از ابوهریره روایتکردهاند که پیامبرصفرمود: «من آتاه الله مالا فلم یؤد زكاته مثل له یوم القیامة شجاعا أقرع له زبیبتان یطوقه یوم القیامة، ثم یأخذ بلهزمتیه - یعنی شدقیه - ثم یقول: أنا كنزك، أنا مالك. ثم تلا هذه الایة:﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ﴾[آل عمران: ۱۸۰]. «اگر خداوند بهکسی مالی را ارزانی دارد و او زکات آن را ندهد، در روزقیامت آن مال بصورت یک مارسمّی بسیار خطرناک خالدار، مجسم میگردد و بدور گردن صاحب مال، حلقه میزند و او راگاز میگیرد، سپس میگوید: من همان مال و ثروت تو هستم که زکات آن را نپرداختی، سپس پیامبرصآیۀ ١٨٠ سورۀ آل عمران را خواند».
۳- ابن ماجه و بزاز و بیهقی که متن این حدیث از اوست هر سه از عبدالله بن عمرو روایت کردهاند که پیامبرصفرمود: «یا معشر المهاجرین خصال خمس - إن ابتلیتم بهن ونزلن بكم أعوذ بالله أن تدركوهن -: لم تظهر الفاحشة فی قوم قط حتى یعلنوا بها إلا فشا فیهم الاوجاع التی لم تكن فی أسلافهم، ولم ینقصوا المكیال والمیزان، إلا أخذوا بالسنین وشدة المؤنة وجور السلطان. ولم یمنعوا زكاة أموالهم، إلا منعوا القطر من السماء، ولولا البهائم لم یمطروا، ولم ینقضوا عهد الله وعهد رسوله، إلا سلط علیهم عدو من غیرهم فیأخذ بعض ما فی أیدیهم، وما لم تحكم أئمتهم بكتاب الله، إلا جعل بأسهم بینهم»«ایگروه مهاجرین، پنج خصلت و صفت بد هست اگر بدانها مبتلا شدید و این صفات در میان شما پدیدار گردید، پناه بر خدا از اینکه آنها را دریابید یعنی از آن پرهیز کنید: هرگاه گناه و آلودگی زنا و بیعفتی، در میان قومی آشکار گردد، بگونهای که آن را علنی و آشکارا، انجام دهند، آنوقت بیماریهایی در میان آن قوم پدید میآید که در میان پیشینیانشان وجود نداشته است. هر جماعتی که در پیمانه و و زنه، خیانت کند و آنها را کمتر از حد معمول بدهد، آن قوم و جماعت، به خشکسالی و سختی زندگی و پادشاه و حکمروای ستمکار، دچار میگردد، هر قومی که زکات اموال خود را ندهد، دچارکم بارانی میشوند و اگر بخاطر حیوانات و دامهایشان نبود، اصلا بارانی برآنها نمیبارید، هرقوم و جماعتی عهد و پیمان خدا و رسول وی را بشکند، خداوند دشمنی از غیرخودشان را، بر آنان مسلط میسازد، که بعضی از دارائیشان را نیز میگیرد. و هر قومی که پیشوایانشان به کتاب خداوند عمل نکنند و کتاب خدا در میانشان حکم نکند، آن قوم به جنگ داخلی دچار میشود».
۴- شیخین از احنف بن قیس روایت کردهاند که گفت: «با جماعتی از قریشیان نشسته بودم، که در آن هنگام مردی با موی ژولیده و جامه و هیاتی خشن آمد و سلامکرد و گفت: مژده باد مال اندوزانی که زکات آن را نمیدهند، بدینکه در روز قیامت سنگها را درآتش جهنم داغ میکنند و آن را برروی نوک پستانشان میگذارند، تا اینکه از شانه آنها بیرون میآید و برشانه آنها میگذارند تا از پستانشان بیرون میآید، آنوقت پریشان میشوند. سپس آن مرد -ابوذر -رفت و به یکی از ستونهای خانه خدا تکیه زد. من او را دنبالکردم و نزد او نشستم در حالیکه او را نمیشناختم. به وی گفتم: آن قوم از سخن تو بدشان آمد. اوگفت: آنان چیزی نمیفهمند. دوستم و محبوبم به من گفت: گفتم: محبوب شما کیست؟ گفت: حضرت محمدص، او به منگفت: آیاکوه احد را میبینی؟ من به خورشید نگریستم تا اینکه روز تمام شد. و من فکر میکردم که پیامبرصمرا به دنبالکاری و نیازی که دارد میفرستد. درجواب ایشان گفتم: آری،کوه احد را میبینم، پیامبرصفرمود: چقدر دوست داشتم که باندازه کوه احد طلا میداشتم، آنگاه همه آن را انفاق میکردم مگر سه دینار را بلی اینها چیزی نمیفهمند. تنها در فکرجمعکردن مال دنیا هستند. بخدای سوگند تا و قتی که به لقاء الله میپیوندم، چیزی از مال دنیا را از آنان نمیخواهم و در باره دین خود نیز ازآنان استفتاء نمیکنم».