هر قرضی که موجب سودی و نفعی شود ربا است
مقصود از قرض دادن رفاه و رفع نیاز و کمک بمردم است، تا بتوانند به آسانی کارهای زندگی خویش را انجام دهند و مقصود از قرضکسب و بدست آوردن سود نیست و قرض دادنکسب و بهرهگیری نیست.
لذا جایز نیست که قرضگیرنده، جز به میزان و مقداری که و امگرفته است، چیزی اضافه بر آن به و ام دهنده باز پرداختکند، بلکه باید عین آن یا مثل آن را پرداخت کند، چون یک قاعده مسلم فقهی است، که هر و امی که منجربه سودی و نفعی گردد ربا است .
این اضافه پرداختی بر اصل و ام و قتی حرام است که در ضمن عقد قرض شرط گردد یا بصورت عرف عامه درآمده باشد، در غیر آن صورت و ام گیرنده میتواند بدل خواه خویش قرض و و ام را بنحو بهتری بازپرداخت نماید، که از نظر کیفیت بهتر باشد یا بر مقدارآن بیفزاید یا خانهاش را به وی بفروشد، اگرشرطکرده باشد که آن را به وی بفروشد و و ام دهند میتواند بدون کراهت آن را قبولکند چون احمد و مسلم و صاحبان سنن از ابو رافع روایتکردهاند کهگفت: پیامبرصاز مردی یک شتر دو سالهای قرضگرفته بود، چون شتران صدقه و زکات را پیش پیامبرصآوردند به من دستور دادکه یک شتر دو ساله بدان شخص برگردانم گفتم: در میان شتران صدقه جز شتران شش ساله برگزیده نداریم، پیامبرصگفت: «أعطه إیاه، فإن خیركم أحسنكم قضاء»«آن را به وی بده براستی بهترین شماکسی است که و ام را بهتر و نیکوتر بازپرداخت کند».
جابربن عبداللهگفت: «من بر پیامبرصحقی داشتم که آن را به من بازپرداخت و بر آن افزود». بروایت احمد و بخاری و مسلم.