شرایط قبول شهادت
برای قبول بودن شهادت دادن شرایط زیر لازم است:
۱- شاهد باید مسلمان باشد پس شهادت کافر بر مسلمان جایز نیست مگر درباره وصیت در حال سفر، که امام ابوحنیفه آن را جایز دانسته است که شریح قاضی و ابراهیم نخعی و اوزاعی نیز با آن موافقت کردهاند زیرا خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَیۡنِكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِینَ ٱلۡوَصِیَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَیۡرِكُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡكُم مُّصِیبَةُ ٱلۡمَوۡتِۚ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ ثَمَنٗا وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَلَا نَكۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِینَ١٠٦ فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فََٔاخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِینَٱسۡتَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَمَا ٱعۡتَدَیۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٠٧﴾[المائدة: ۱۰۶-۱۰۷]. «ای مومنان چون مرگ یکی از شما فرا رسد، بهنگام وصیت باید دو فرد عادل از همکیشان خودتان را شاهد بگیرید و چنانچه در سفر بودید و حادثه مرگ برایتان در رسید و مسلمانی نیافتید دو نفر از غیرخود را که همکیش با شما نیستند، گواه قرار دهید و اگر بهنگام ادای شهادت در صداقت آنان دچار تردید شدید، آنها را بعد از نماز نگاه میدارید تا بدین صورت سوگند یاد کنند که ما حاضر نیستیم در شهادت خود حق را به چیزی بفروشیم، اگرچه این مربوط به خویشاوندان ما باشد و شهادت الهی را کتمان نمیکنیم، زیرا که در آن صورت از گنهکاران خواهیم بود. و اگر اطلاع حاصل شود که آن دو در شهادت خود مرتکب خیانت و گناه و حقکشی شدهاند باید دو شاهد دیگر را جانشین این دو شاهد خائن قرار داد دو شاهدی که شایستهتر از دو شاهد خائن بوده و با میت دارای قرابت بیشتری هستند و دو شاهد نخست به آنها خیانت کردند و باید این دو گواهی دهند که: شهادت ما از گواهی آندو درستتر و بحقیقت نزدیکتر است و قسم یاد کنند که با این کار تجاوزی به حق دو گواه اول و دیگران نکنیم و گرنه از ستمکاران باشیم».
و علمای حنفی شهادت کافران را بر همدیگر جایز دانستهاند چون پیامبرصیک زن و یک مرد یهودی را رجم کرد چون یهودیان گواهی دادندکه مرتکب زنا شدهاند و از شعبی آمده است که مردی از مسلمانان در «دقوقاء» در آستانه مرگ قرار گرفت و کسی را از مسلمانان نیافت که بر وصیت خویشگواهگیرد، پس دو مرد از اهل کتاب را گواه گرفت، که آن دو مرد بکوفه و ارد شدند و نزد ابوموسی اشعری رفتند و بوی خبردادند و وصیت و ماترک و ارثش را با خود آورده بودند. ابوموسی گفت این عملی است که بعد از پیامبرصتا به حال روی نداده است، لذا آن دو نفر را بعد از نماز عصر به خدای سوگند داد که خیانت نکردهاند و دروغ نگفتهاند و در آن تغییر و تبدیلی بعمل نیاوردهاند و چیزی کتمان نکردهاند و آنچه آوردهاند وصیت آن مرد مسلمان و میراث او است، پس شهادتشان را پذیرفت. خطابی گفت: این دلیل است بر اینکه شهادت اهل ذمّه بر وصیت مسلمان بویژه در سفر جایز است. امام احمد گفت شهادت اهل ذمه جز در اینگونه موارد به جهت ضرورت جایز نیست. و شافعی و مالک گفتهاند شهادت کافر برمسلمان نه در وصیت و نه در غیر آن نه در سفر و نه در غیر آن قبول نیست و این آیه بنزد آنان منسوخ است.