مشروعیت وقف
خداوند و قف را یک عمل شرعی دانسته و مردم را بدان خوانده و آن را و سیله تقرب بخود قرار داده است و برای آن مزد و ثواب قایل شده است.
مردمان جاهلی از و قف اطلاع نداشتند و آن را نمیشناختند و پیامبرصخود آن را استنباط کرده و مردم را بوقف در راه خدا خوانده و مردم را بدان تشویق کرده است، تا و سیلهای باشد برای دستگیری و احسان و نیکی نسبت به فقیران و بینوایان و مهر و شفقتی باشد نسبت به نیازمندان.
بروایت ابوهریره پیامبرصگفت: «إذا مات الإنسان انقطع عمله إلا من ثلاثة أشیاء: صدقة جاریة أو علم ینتفع به أو ولد صالح یدعو له»«هرگاه کسی مرد رابطه او با عملش قطع میگردد و اعمال او پایان میپذیرد مگر سه عمل وی که پس از مرگ نیز همچنان ادامه دارد و ثوابش به وی میرسد: صدقه جاریه عملی که همواره سود و خیرآن جاری است -مانند مسجد و راه و چاه آب و مدرسه و موسسه خیریه و اعمالی از این قبیل که و قف میشود- و علم و دانشی که مردم از آن سود میبرند که ثواب آن همیشه ادامه دارد. و فرزند شایسته و صالحی که همواره او را بیاد دارد و با دعای خیر و اعمال خیر از او یاد میکند».
بدیهی است مقصود از صدقه جاری مالی است که و قف میگردد که همواره چون اصل آن محفوظ است، ثواب و پاداش آن ادامه دارد، و بصاحبش میرسد. مراد از این حدیث اینست که ثواب اعمال میت قطع میگردد و دیگر پس از مرگ وی تجدید نمیشود، مگر این سه چیز که از عمل و کسب وی است و بعد از او نیز ادامه دارد و پاداش آنها به وی میرسد.
بروایت ابن ماجه پیامبرصگفت:
«إن مما یلحق المؤمن من عمله وحسناته بعد موته: علما نشره أو ولدا صالحا تركه أو مصحفا ورثه أو مسجدا بناه أو بیتا لابن السبیل بناه أو نهرا أجراه أو صدقة أخرجها من ماله فی صحته وحیاته تلحقه من بعد موته»«از جمله اعمال خیری که پس از مرگ انسان همچنان ادامه دارد و ثوابش بوی میرسد و قطع نمیشود اعمال زیر است: دانشی که او سبب انتشارش شده است، با فرزند شایسته و صالحی که از خود بجای میگذارد یا قرآنی که از خود بارث مینهد یا مسجدی که ساخته است یا خانهای و کاروانسرائی که برای راهگذران ساخته است یا جوی آبی یا چاه آبی که اجراکرده و احداث نموده است یا صدقه جاریه و و قفی که در حال صحت و حیات خود و قف کرده و بعد از مرگش نیز ثوابش همچنان بوی میرسد». و از خصال و اعمال دیگری نیز سخن رفته است که مجموعاً ده تا هستند که شاعری آنها را چنین ذکر کرده است:
إذا مات ابن آدم لیس یجری علیه من فعال غیر عشر
علوم بثها ودعاء نجل وغرس النخل والصدقات تجری
وراثة مصحف ورباط ثغر وحفر البئر أو إجراء نهر
وبیت للغریب بناه یأوی إلیه أو بناء محل ذكر
«هرگاه فرزند آدم مرد افعال او گسسته میشود و ثوابش قطع میگردد و دیگر ادامه ندارد مگرده عمل وی که همچنان پس ازاو نیز ادامه دارند:
دانشهائی که او نشر و گسترش داده و دعای خیر فرزند صالح و کاشتن درخت خرما و درختان مثمر و موقوفاتی که ایجاد میکند و قرآنی که بارث میگذارد و ماندن در مرز کفر جهت جهاد با دشمنان اسلام و کندن و ایجاد چاه آب یا روان ساختن جوی و نهر آب و مسافرخانهای برای غریبان یا کاروانسرائی که غریبان را پناه میدهد یا بنائی که محل ذکر است و نام وی را جاودان میسازد».
پیامبرصو یارانش مساجدی و زمینهائی و چاههائی و باغهائی و نخلستانهائی و اسبان سواری را و قف کردهاند و تا بامروز نیز این عمل خدا پسندانه و قف ادامه دارد و اینک چند نمونه موقوفات زمان پیامبرصذکر میگردد:
۱- بروایت انس چون پیامبرصبه مدینه طیبه و ارد شد دستور داد که مسجدی ساخته شود و گفت: «یا بنی النجار! تأمنونی بحائطكم هذا؟ فقالوا: والله لا نطلب ثمنه إلا إلى الله تعالى». «ای بنیالنجار آیا حاضرید بهای باغ را از من بگیرید که در آن مسجد بسازم آنان گفتند: بخدای سوگند بهای آن را از شما نمیخواهیم و بهای آن را از خداوند میطلبیم». پیامبرصآن را گرفت و در آن مسجد احداث کرد.
۲- بروایت عثمان بن عفان پیامبرصگفت: «من حفر بئر رومة فله الجنة». «هرکس چاه «رومه» را حفر کند پاداش او بهشت است».
عثمان گوید: من آن را حفر کردم و و قف نمودم.
و در روایت بغوی آمده است که این چاه از آن یک مرد غفاری بود و یک مرد غفاری چشمهای بنام «رومه» داشت که هر مشک آب آن را ببهای «یک مد» قوت میفروخت پیامبرصبوی گفت: آیا حاضر هستی آن را در برابر یک چشمه بهشتی بمن بفروشی؟ یعنی آن را و قف کنی و خدای در بهشت پاداش آن را بشما بدهد؟ او گفت یا رسول الله برای خود و خانوادهام غیر از آن چیزی ندارم. این سخن بسمع عثمان بن عفان رسید که آن را از آن مرد با مبلغ سی و پنج هزار درهم خریداریکرد، سپس پیش پیامبرصرفت گفت: یا رسول الله آیا حاضرهستی که این چشمه را بهمان بهایی که از آن مرد میخریدی از من بخری؟ پیامبرصگفت: آری. عثمان گفت: من این چشمه را و قف مسلمانان کردم.
۳- سعد بن عباده گفت یا رسول الله «ام سعد» مرده است کدام صدقه و احسانی بهتر است و پاداشش بیشتر است که برای او بجای آورم؟.
فرمود: آب. لذا سعد چاهی کند و آن را باحسان ام سعد و قف کرد.
۴- انس گوید ابوطلحه ثروتمندترین مرد انصاری در مدینه بود و بهترین مالی که دوست داشت نخلستان «بیرحاء» بود درکنار «مسجد النبی» که در جهت جلو مسجد قرار داشت که پیامبرصبدان نخلستان میرفت و از آب گوارای آن مینوشید، چون این آیه نازل شد: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ﴾[آل عمران: ۹۲]. «هرگز باعمال خیر و احسان دست نمییابید مگر اینکه بعضی از آنچه که دوست دارید در راه خدا هزینه کنید».ابوطلحه چون این آیه را شنید بخدمت پیامبرصرفت و گفت خداوند که چنین میفرماید، بدان یا رسول الله دوست داشتنیترین مال نزد من نخلستان «بیرحاء» است، اینک آن را بخداوند بخشیدم ثواب و پاداش آن را اندوخته نزد خداوند میخواهم یا رسول الله درآن هرگونه که میخواهی تصرف کن. پیامبر گفت: آفرین و احسن. اینست مال سودآور و معامله نیکو اینست معامله و مال سودآور من این سخن ترا شنیدم و پذیرفتم و رای من اینست که آن را میان خویشاوندانت تقسیم کنی این بود که ابوطلحه آن را و قف خویشاوندان خود کرد و در آمد آن را بین آنان تقسیمکرد یعنی و قف خاص. و این دلیل و قف خاص است .
۵- بروایت ابن عمر آمده است که عمر خطاب صاحب زمینی شد در خیبر و بوی سهمی اززمین آنجا رسید و بحضور پیامبرصرفت و درباره آن زمین با ایشان مشورت کرد و گفت: یا رسول الله من زمینی در خیبر نصیبم شده است که هرگز مال نفیستر از آن نداشتهام، درباره آن بمن چه دستوری میدهی؟ رسول الله گفت: «إن شئت حبست أصلها وتصدقت بها»«اگر میخواهی اصل آن را برای خود نگه دار و سود و حاصل و بهره آن را صدقه و و قف کن یعنی و قف عام». که عمرآن را و قف کرد که فروخته نشود و بخشیده نشود و بارث نرود و محصول آن برفقیران و خویشاوندان و برای آزادی بندگان و مخارج رهگذران درمانده و مهمانان و قف باشد و کسی که بدان میرسد و آن را سرپرستی میکند بر وی گناه نیست که برابر عرف و عادت و بنیکی از آن بخورد و بدیگران هم بدهد، که بخورند بدون آنکه آن را ملک شخصی خود سازد.
ترمذی گفت: عمل اهل علم از یاران پیامبرصو دیگران براین حدیث است و در میان متقدمان مخالفی برای آن سراغ نداریم و این نخستین و قف است در اسلام.
۶- بروایت احمد و بخاری از ابوهریره پیامبرصگفت: «من احتبس فرسا فی سبیل الله إیمانا واحتسابا فإن شبعه وروثه وبوله فی میزانه یوم القیامة حسنات»«هرکس اسبی را و قف کند برای جهاد در راه خدا از روی ایمان و بطلب رضای خدا براستی تمام اعمال این اسب برای صاحبش ثواب دارد حتی علف خوردن و سرگین و ادرار کردنش نیز».
۷- در حدیث خالد بن الولید آمده که پیامبرصگفت: «أما خالد فقد احتبس أدراعه وأعتاده فی سبیل الله»«اما خالد جوشنها و زرههای خود و و سایل و تجهیزات جنگی خویش را اعم از اسب و سلاح و ابزار حربی در راه خدا و قف کرده است».