فلسفه تحریم از راه خویشاوندی بسبب ازدواج = مصاهره
فلسفه تحریم بسبب خویشاوندی از راه ازدواج، آنست که دخترهمسر و مادرش سزاوارتراست باینکه برشوهر حرام باشند، چون همسر هرکس با وی پیوند روحی دارد و زیربنای ماهیت انسانی او است و و جودش بدون وجود همسر ناقص مینماید، پس شایسته است که مادرش بمنزله مادر خود او باشد و از همان احترام برخوردار گردد. و براستی زشت و قبیح است که مادر زن هووی او باشد، چون براستی تار و پود مصاهرت و خویشاوندی از راه ازدواج و دامادی، درست همانند تار و پود خویشاوندی نسب است. هرگاهکسی با زنی از تیرهای ازدواجکرد مانند یکی از افراد آن تیره خواهد شد و درروح او یک پیوند مهرو محبت تازهای نسبت بدان تیره پدید میآید. آیا میشود سبب بهم زدن این پیوند گردد و بین مادرو دختر هوویی برقرار سازد؟!! هرگز، چنین مباد، این مطلب براستی با فلسفه دامادی و خویشاوندی دامادی، منافات دارد و نظام عشیره و تیره را بهم میزند و تباه میسازد. آنچه که با فطرت و مصلحت ذاتی شخص تناسب و همگامی دارد، آنست که مادر و دختر همسر، بمنزله مادر و دختر خود شوهر باشند و همسرفرزند شخص نیز لازم است که بمنزله دختر او باشد و همان عاطفهای نسبت باو داشته باشد که نسبت بدخترش دارد، همانگونه که فرزند زن پدرش را بمنزله مادرش میداند. هرگاه خداوند برحمت و حکمت خود جمع بین دو خواهرو امثال آن را حرامکرده است تا تار و پود پیوند خویشاوندی دامادی به و سیلهای از و سایل هوویی و تنفر بین آنها آلوده نشود، چگونه معقول خواهد بودکه نکاح مادرودخترهمسروهمسر فرزند، برای پدر و همسر پدربرای فرزند حرام نباشد؟!! (هرگز چنین چیزی معقول و خردپسند نیست).
خداوند فرموده است که فلسفه ازدواج آرامش و اطمینان خاطر طرفین ازدواج و ایجاد پیوند مهر و مودت بین آنان بوجود آوردن تار و پود پیوندی بمانند پیوند نسبی است: ﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ﴾[الروم: ۲۱]. «ازجمله نشانهها و آیات خداوند آنست که ازجنس شما برایتان همسر آفرید تا بدانان اُنسگیرید و آرامش یابید و در بین شما مهر و مودت قرار داده است».خداوند آرامش روحی را مقید به پیوند زناشوئی نموده و خاص زوجین است و لی ایجاد عاطفه مهر و مودت بطور مطلق آمده، چون بین زوجین و کسانی بوجود میآیدکه بنحوی ازطریق تاروپود نسبی به زوجین ارتباط پیدا میکنند و با بدنیا آمدن فرزند افزایش یافته و تقویت میگردد. پایان سخن صاحب تفسیر منار.