دیه و خونبهای اهلکتاب
دیه اهل کتاب - خواه ذمی باشند یا همپیمان و در امان باشند - هرگاه کشته شوند، نصف دیه مسلمان است، پس دیه و خونبهای یک مرد اهلکتاب، نصف دیه یک مرد مسلمان و دیه یک زن اهلکتاب نصف دیه یک زن مسلمان است. چون عمرو بن شعیب از پدرش و از جدش آورده است، که پیامبرصحکمکرده است باینکه دیه و خونبهای اهلکتاب نصف دیه و خونبهای مسلمان است. امام احمد آن را روایتکرده است. همانگونه که دیه قتل اهلکتاب، نصف دیه قتل مسلمان است، دیه جراحت و زخم آن نیز نصف دیه جراحت و زخم مسلمان است. امام مالک و عمر بن عبدالعزیز نیز چنین رای دادهاند. امام ابوحنیفه و ثوری بنا بروایت از عمر و عثمان و ابن مسعودگفتهاندکه دیه اهلکتاب مانند دیه مسلمین است، چون خداوند میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ﴾[النساء: ۹۲]. «هرگاه مقتول از قومی بود که با شما عهد و پیمان داشت باید دیه و خونبهای او را بخانوادهاش داد و بنده مومنی را نیز آزاد کرد».
زهری گفته است: «دیه یهودی و نصرانی و هر شخصی ذمی مثل دیه مسلمان است». او گفت: درزمان پیامبرصو ابوبکر و عمر و عثمان و علی چنین بود تا اینکه زمان معاویه فرا رسید که او نصف دیه را در بیتالمال مینهاد و نصف دیگر را به اولیای مقتول میداد. سپس عمر بن عبدالعزیز به پرداخت نصف دیه حکمکرد. و آن نصف را که معاویه برای بیتالمال برقرار کرده بود. لغو نمود.
زهری گفت: برایم این امکان پیش نیامد که به عمر بن عبدالعزیز بگویم و به او متذکر شوم و به وی خبر بدهم که دیه اهل ذمّه کامل است نه نصف.
امام شافعی میگوید: دیه اهل ذمه یک سوم دیه مسلمان است و دیه بتپرست و مجوسی همپیمان و در امان دو سوم از یک دهم دیه مسلمان است. و دلیل آن در این باره اینست که این مقدار کمترین چیزی است کهگفته شده است. و تا زمانی که یقین یا حجت وجود نداشته باشد ذمه اشخاص برائت دارد. بنابراین دیه آنان هشتصد درهم است از دوازده هزار درهم.
و از عمر و عثمان و ابن مسعود روایت شده است که دیه زنانشان اهل ذمه نصف است. درباره اینکه آیا پس از پرداخت دیه مقتول اهل ذمه یا همپیمان ،کفاره نیز و اجب است؟ ابن عباس و شعبی و نخعی و شافعی گفتهاند کفاره نیز و اجب است و طبری نیز آن را اختیارکرده است.