۶- ازدواج باکنیز جاریه با وجود امکان و توانائی بر ازدواج با زن آزاده
باتفاق علما ازدواج عبد باکنیز جایزاست و همچنین اتفاق دارند براینکه اگرزن آزاده بخواهد میتواند با عبد ازدواجکند مشروط بر اینکه خود و اولیای او راضی باشند. همانگونه که اتفاق دارند بر اینکه زن نمیتواند با بنده مملوک خویش ازدواجکند و هرگاه زن مالک شوهرخود شود و او را به ملکیت خود درآورد، نکاحش باطل و فسخ میگردد و درباره ازدواج مرد آزاده با زنکنیز و برده اختلاف دارند.
جمهور علماگویند: ازدواج مرد آزاده با زنکنیز، بدو شرط جایز میباشد:
۱- توانائی ازدواج با زن آزاده نداشته باشد.
۲- ترس و نگرانی داشته باشد از اینکه اگر زن نگیرد، مرتکب زنا شود.
و بدین آیه استدلال کردهاند: ﴿وَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ مِنكُمۡ طَوۡلًا أَن یَنكِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَكَتۡ أَیۡمَٰنُكُم مِّن فَتَیَٰتِكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ﴾[النساء: ۲۵]. «اگر کسی از شما قدرت مالی و توانائی ازدواج با زنان آزاده و پاکدامن نداشت، او با کنیزان مومن و ملک یمین شما ازدواجکند».تا میرسد به: ﴿ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِیَ ٱلۡعَنَتَ مِنكُمۡۚ وَأَن تَصۡبِرُواْ خَیۡرٞ لَّكُمۡۗ﴾[النساء: ۲۵]. این ازدواج ناچاری باکنیز برده برایکسی جایز است که در صورت عدم ازدواج با کنیز برده نگران ارتکاب زنا باشد. قرطبیگوید: شکیبائی بر مجرد بودن و عزب بودن، بهتر از آنست که انسان باکنیز ملک دیگران، ازدواجکند. چون اینکار سبب میشودکه فرزندش برده. و بنده دیگران گردد. چشم پوشی از شهوات نفسانی و داشتن شکیبائی و مکارم اخلاق، بهتر است از پستی و خواری. عمر خطابگفت: هر مرد آزادهای که با کنیزی و بردهای ازدواج کند، نصف آزادی خود را از دست داده است، چون فرزندش برده و بنده میشود. ضحاک بن مزاحمگوید: از انس بن مالک شنیدم که میگفت: از پیامبرصشنیدم که میفرمود: «من أراد أن یلقى الله طاهرا مطهرا فلیتزوج الحرائر» «هرکسی که میخواهد پاک و پاکیزه با خدای خویش ملاقات کند، با زنان آزاده ازدواج کند». ابن ماجه با سندی که در آن ضعف هست، این حدیث را روایتکرده است.
ابوحنیفه گوید: مرد آزاده میتواند باکنیز و زن برده دیگران ازدواجکند حتی اگر قدرت ازدواج با زن آزاده هم داشته باشد، مگر اینکه زن آزاده در عقد نکاح وی باشدکه آنوقت جایز نیست که دراین حالت بر وی حرام است که باکنیزی ازدواج کند، چون رعایتکرامت و احترام زن آزاده لازم است.